برقانی

معنی کلمه برقانی در لغت نامه دهخدا

برقانی. [ ب ِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به برقان که دهی است به خوارزم. ( الانساب سمعانی ).
برقانی. [ ب ُ ] ( اِخ ) احمدبن غالب یا احمدبن محمدبن غالب ، مکنی به ابوبکر. ازثقات محدثان است و کتابهائی در علم حدیث تألیف کرده. وی بسال 425 هَ. ق. در بغداد درگذشت. رجوع به طبقات الشافعیه ج 3 و تاریخ بغداد و ریحانة الادب شود.

معنی کلمه برقانی در فرهنگ فارسی

احمد بن غالب یا احمد بن محمد بن غالب مکنی به ابوبکر از ثقات محدثان است و کتابهائی در علم حدیث تالیف کرده وی بسال ۴۲۵ ق . در بغداد در گذشت .

جملاتی از کاربرد کلمه برقانی

او مدتی در هندوستان بسر برد و آثاری را برای چاپ سنگی نوشت که در آخر آنها «مرتضی الحسینی البرقانی» رقم شده است.