بهاز

معنی کلمه بهاز در لغت نامه دهخدا

بهاز. [ ب َ ] ( اِ ) اسب اصیلی را گویند که در ایلقی بجهت نتاج گرفتن سر دهند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه بهاز در فرهنگ معین

(بِ ) ( اِ. ) اسب نجیب و اصیل که برای جفت گیری آن را در میان گلة اسب رها کنند.

معنی کلمه بهاز در فرهنگ عمید

اسب نجیب و اصیل که در رمه برای جفت گیری رها کنند.

معنی کلمه بهاز در فرهنگ فارسی

( اسم ) اسب نجیب و اصیل که بجهت نتاج گرفتن آنرا در گل. اسب رها کنند .

معنی کلمه بهاز در ویکی واژه

اسب نجیب و اصیل که برای جفت گیری آن را در میان گلة اسب رها کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه بهاز

یوسف عشق را بهازاریست نیست عشاق را زرو زوری
زهر اگر باشد به دست وی شودخوشتر ز نوش زخم اگر آید ز تیغ او بهاز مرهم بود