بنگره

معنی کلمه بنگره در لغت نامه دهخدا

بنگره. [ ب َ گ َ رَ / رِ ] ( اِ ) صوتی و ذکری را گویند که زنان به وقت خوابانیدن اطفال میخوانندتا ایشان بخواب روند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). ذکری که برای خوابانیدن اطفال خوانند و نانو نیز گویند. ( رشیدی ). ذکری باشد که عورات در محل خفتن کودکان بگویند تا بخواب روند و آنرا نانو نیز گویند. ( جهانگیری ). آوازی که زنان در هنگام خواب کردن طفل خوانند. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) :
تو خفته ای خوش ای پسر و چرخ روز و شب
همواره میکنند ببالینت بنگره.ناصرخسرو.
بنگره. [ ب ِ گ َ رَ ] ( اِ ) ریسمانی که در محل رشتن پنبه بر دوک پیچیده گردد. ( برهان ) ( رشیدی ) ( جهانگیری ) ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

معنی کلمه بنگره در فرهنگ معین

(بَ گَ رِ ) ( اِ. ) لالایی ، آوازی که زنان برای خواباندن طفل می خوانند.

معنی کلمه بنگره در فرهنگ عمید

آوازی که مادر هنگام خواباندن طفل خود می خواند: تو خفته ای خوش ای پسر و چرخ و روز و شب / همواره می کنند به بالینت بنگره (ناصرخسرو۱: ۴۳۰ ).

معنی کلمه بنگره در ویکی واژه

لالایی، آوازی که زنان برای خواباندن طفل می‌خوانند.

جملاتی از کاربرد کلمه بنگره

آینده، مفهومی عجیب برای غشی است، او که دمخور بنگرهاست، تا زمانی که با پیرمرد روبرو نشده بود، فقط می‌توانست به زمان حال فکر کند و چیزی که در لحظه می‌خواست.