بخت آفرید
معنی کلمه بخت آفرید در فرهنگ فارسی
معنی کلمه بخت آفرید در فرهنگ اسم ها
معنی: آفریده بخت و اقبال
معنی کلمه بخت آفرید در ویکی واژه
بَ
بُ اِخ
نام پسر ایرانی
نام دختر ایرانی
لغت نامه دهخدا : بخت آفرید،{بُ}(اِخ) یکی از مفسرین اوستا در عهد ساسانیان.
خوشبخت آفریده شده.
آفریده بخت و اقبال.
خوش شانس، خوش اقبال، کامران، کامروا، نیک اقبال، نیک اختر، بخت آور، خوش طالع، نیک بخت، نکوبخت.
بخت آفرید نام یکی از موبدان (موبد در آئین زرتشت به فرد روحانی اطلاق میشود) دربار خسرو انوشیروان(پسر سوم قباد یکم شاهنشاه ساسانی) بود.
جملاتی از کاربرد کلمه بخت آفرید
اکنون ای پسر بدان که هر چه عادت من بود جمله را کتابی کردم از بهر تو و از هر علمی و هنری و هر پیشهای که من دانستم فصلی یاد کردم، در چهل و چهار باب این کتاب و بدانکه ای پسر که از خردی تا به پیری عادت من این بود و چنین بودم و شست و سه سال عمر من بدین سیرت و بدین سان به پایان بردم و این کتاب آغاز کردم در سنة خمس و سبعین و اربعمائه و از پس این اگر حق تعالی عمر دهد هم برین باشم تا زنده باشم و آنچ بر خویشتن پسندیدم بر تو همان پسندیدم؛ اگر تو بهتر ازین عادتی و خصلتی همیبینی چنان باش که ترا بهتر بود و اگر نه این پندها و عادتهای من به گوش دل بشنو و کار بند و اگر نشنوی و نپذیری بر تو ستم نیست آن کس که او را خدای نیکبخت آفریده باشد بخواند و بداند، که جمله علامت نیکبختان است در دو جهان. ایزد تعالی و تقدس بر من و تو رحمت کناد و خشنودی من در تو اثر کناد، به حق محمد المصطفی و آله و عشرته الطاهرین و سلم تسلیما کثیرا و الحمدلله رب العالمین.
یکی را چنین تیرهبخت آفرید یکی را سزاوار تخت آفرید