بدلاء

معنی کلمه بدلاء در لغت نامه دهخدا

بدلاء. [ ب ُ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ بدیل. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || طایفه ای است از اولیأاﷲ و ایشان در همه عالم هفت تن می باشند و ایشان غیر از ابدال اند. چه ابدال در همه عالم هفتاد شخص اند. ( غیاث اللغات ). و رجوع به ابدال شود. || بُدُل. ( آنندراج ) :
بدور این جهلا آنچنان غم آگینم
بعصر این بدلا با الم چنان یکسان
که گرسخن بطرازم در این مشعبد دام
بجای شعر تراود غم از بن شریان.حاذق گیلانی ( از آنندراج ).و رجوع به بُدُل شود.

معنی کلمه بدلاء در فرهنگ معین

(بُ دَ ) [ ع . ] جِ بدل ، بدیل ، شریفان ، کریمان .

معنی کلمه بدلاء در ویکی واژه

جِ بدل، بدیل ؛ شریفان، کریمان.

جملاتی از کاربرد کلمه بدلاء

و بو عثمان مغربی گفته: «البدلاء اربعون و الامناء سبعة و الخلفاء من الأئمة ثلاثة، و الواحد هو القطب، و القطب عارف بهم جمیعا، و یشرف علیهم، و لا یعرفه احد، و هو امام الاولیاء». خیار خلق‌اند این قوم، و مصابیح دین و اعلام یقین. ملوک طریقت و امناء شریعت. رب العالمین ایشان را از جهانیان برگزیده، و به ربطه «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ» ببسته. و بقید «وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی‌» استوار کرده، در وادی عنایت شمع رعایت ایشان را افروخته، در دبیرستان ازل ایشان را ادب صحبت درآموخته. ای جوانمرد! کار نه کرد بنده دارد، کار خواست اللَّه دارد.
«أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها» بزبان اهل اشارت و بر ذوق ارباب معرفت تفسیر این آیت در آن خبرست که مصطفی (ص) گفت: «بدلاء امتی اربعون رجلا اثنان و عشرون بالشام و ثمانیة عشر بالعراق کلما مات منهم واحد ابدل مکانه آخر فاذا جاء الامر قبضوا».
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً بو بکر وراق گفت که: در بنی اسرائیل نقبا بودند پیشروان و گزیدگان ایشان، و در همه حال مرجع قوم با ایشان، و درین امت بدلاءاند اوتاد جهان که دلهایشان چون دلهای پیغمبران.