بنچاق

معنی کلمه بنچاق در لغت نامه دهخدا

بنچاق. [ ب ُ ] ( ترکی ، اِ ) قباله. سند ملک. || سند ( در تداول دفاتر رسمی ). سندی که بموجب آن معامله ای رسمی انجام گرفته و سندی که نشان دهنده انجام معامله ای است. و آن جز سند مالکیت است.

معنی کلمه بنچاق در فرهنگ معین

(بُ ) [ تر. ] ( اِ. ) قباله ، سند قدیمی ، سند مالکیت غیررسمی . بُنْجَه هم گفته شده .

معنی کلمه بنچاق در فرهنگ فارسی

( اسم ) هر نوع سند راجع بمالکیت یا نقل و انتقالات قبلی در مورد مالی که فعلا مورد معامله قرار میگیرد قبال. ملک سند قدیمی .

معنی کلمه بنچاق در دانشنامه آزاد فارسی

بُنْچاق
(یا: بُنْچِه) واژه ای ترکی، نوعی سند حقوقی. اصطلاحاً به قباله های قدیمی مالکیت ملک اطلاق می شود و به موجب آن معامله ای رسمی صورت می گیرد و نشان دهندۀ انجام معامله است. امروزه، در خرید و فروش ملک، قباله و اسناد جدید از روی آن تنظیم می گردد. در قدیم به سجلات علما و مجتهدان محل، قبوض مالیات و عوارض نقل و انتقال نامه ها، و حتی فرمان های حکام و پادشاهان، که دلالت بر مالکیت فرد بر ملکی داشت، نیز بنچاق می گفتند. در نگارش بنچاق، در سمت راست، حاشیه ای برای توضیحات و امضای شهود در نظر گرفته می شد و پایان هر سطر، در سمت چپ، نوشته ها به طرف بالا متمایل بود و حاشیه ای نداشت تا جایی برای اضافه کردن کلمه یا کلماتی باقی نماند. بنچاق ها متعلق به دورۀ پیش از تأسیس دفاتر رسمی ثبت اسناد و بیشترین نمونۀ آن ها متعلق به دورۀ قاجار است. قدیم ترین بنچاق یافته شده به زبان های ایرانی، بنچاق اورامان است شامل سه سند مربوط به فروش دو تاکستان که بر روی پوست آهو نوشته شده و در اورامان کردستان پیدا شده و اکنون در موزۀ بریتانیا محفوظ است. دو سند از این بنچاق به زبان و خط یونانی و یکی به زبان و خط پارتی با تاریخ اشکانی متعلق به حدود قرن ۱م است. امروزه بنچاق ها علاوه بر اعتبار حقوقی، از منابع مهم مطالعات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی به شمار می روند.

معنی کلمه بنچاق در ویکی واژه

قباله، سند قدیمی، سند مالکیت غیررسمی. بُنْجَه هم گفته شده.

جملاتی از کاربرد کلمه بنچاق

ادبیات پارتی شامل آثار ادبی به زبان پارتی می‌شود. از صورت باستانی این زبان اثری موجود نیست اما از پارتی میانه نوشته‌هایی بر روی سنگ، چرم، سفال، فلز، سکّه، مُهر و جز آن‌ها به خط پارتی کتیبه‌ای و نوشته‌هایی از مانویان به خط مانوی در دست است. سنگ‌نوشته‌های دو یا سه‌زبانه شاهان ساسانی، بنچاق اورامان و آثار دورا اروپوس مهم‌ترین آثار برجای مانده از این زبان هستند. با توجه به شواهد زبان‌شناختی می‌توان درخت آسوریگ و یادگار زریران در دوره ساسانی را متن‌هایی دست‌کاری‌شده از زبان پارتی به خط پارسی میانه دانست.