برگدار

معنی کلمه برگدار در لغت نامه دهخدا

برگدار. [ ب َ ] ( نف مرکب ) برگ دارنده. دارای برگ. برگ دهنده. برگ بارآورنده. ( ناظم الاطباء ).
- برگدار ساختن ؛ با برگ پوشاندن. ( ناظم الاطباء ).
- برگدار شدن ؛ پربرگ شدن. ( ناظم الاطباء ). دارای برگ گشتن.

معنی کلمه برگدار در فرهنگ فارسی

( اسم ) دارای برگ برگ دهنده( درخت ) .

جملاتی از کاربرد کلمه برگدار

برای کاشت آناناس کافی است با چرخاندن تاج آن (قسمت برگدار که بهتر است دارای برگ‌های سبز و سالمی باشد) را از میوه جدا کرده و با برش چاقو از پایین‌ترین قسمت، باقی‌مانده میوه را از تاج کاملاً پاک نمایید، سپس چند ردیف از برگ‌های پایینی تاج (حدود ۳ الی ۴ سانتیمتر) را با دست جدا کرده و اجازه دهید در دمای معمولی اتاق (محل برش) به مدت ۲–۳ روز خشک شود. سپس تاج را درون لیوان آب به نحوی که برگ‌های آن کاملاً بالای سطح آب باشد (در دمای مناسب و پشت پنجره نورگیر) قرار داده و هر چند روز یکبار آب لیوان را تعویض نمایید. به یاد داشته باشید احتمال خراب شدن تاج بر اثر رطوبت زیاد به مراتب بیشتر از احتمال خرابی آن به علت خشک شدن تاج است به همین علت از خیس کردن برگ‌ها در تمامی مراحل کار جدا خودداری نمایید.