معنی کلمات "فرهنگ معین" - صفحه 116
- همگن
- همگی
- همی
- میرا
- میز
- میلیون
- مینا
- نابینا
- نادرست
- نادره
- ناشناس
- نافرمانی
- نامحدود
- نامه
- مراقبت
- هار
- هاله
- هبه
- هدف
- هدیه
- هرا
- هرت
- هزار آوا
- هزار میخ
- هزار و یک اسم
- هستی
- هل
- هند بال
- هند
- هندباج
- هندبال
- هندسه
- هندل
- هندو
- هندوان
- هیاهو
- هیزم
- هیولا
- وابستگی
- وابند
- واتر
- واثق
- واج
- واجب
- واجبات
- واجد
- واحد
- واحه
- واخ
- وارث
- وارسیدن
- وارغ
- وارف
- وارمر
- وارن
- وارنگ
- وارو
- وارون
- واریته
- واریخته
- واریز
- واز
- وازدن
- وازده
- وازر
- نژاد
- نگاه
- نگهبان
- نیاکان
- نینی
- هنر
- هواجر
- هواخواه
- هوادار
- هوار شدن
- هواری
- هوس
- هوشیار
- هولی
- واره
- وازع
- واقع گرایی
- واقع
- واقعا
- واقعه
- واقعی
- واقعیت
- واقعگرایی
- واقف
- واقفی
- واقول
- واقی
- وال
- والس
- والیبال
- ورزیدگی
- ورس
- ورنجن
- ورنی
- وروت
- ورود
- ورودی
- ورک
- ورید
- وز
- وزین
- وسواس
- وظیفه
- وعده
- وقار
- وقفه
- ویله کردن
- ویله
- ویلی
- ویم
- ویه
- پا دادن
- پا در هوا
- پا در گل
- پابرجا
- پابست
- پابند
- پاتابه
- پادراز
- پادشا
- پاس
- پاسار
- پاساژ
- پاسخنامه
- پاسدار
- پاشنه
- پام
- پامس
- پان اسلامیسم
- پانویس
- پانچ
- پانک
- پانکراس
- پاوند
- پاي
- پذیرفته
- پذیره شدن
- پذیره
- پر و بال زدن
- پر و پا
- پر
- پرآور
- پراتیک
- پرار
- پرافشاندن
- پرافکنده
- پراندن
- پردختگی
- پردل
- پرده بکارت
- پرده خوان
- پرده دار
- پرده کرکره
- پردگی گشتن
- پردگی
- پردیس
- پروپا
- پروپاگاند
- پرویزن
- پرّ
- پرپشت
- پرپری
- پرپهن
- پروستات
- پروسه
- پروژه
- پرویز
- پروین
- پرکردن
- پرکم
- پرگاله
- پرگر
- پرگست
- پری ش
- پری نژاد
- پری
- پریده
- پریدوش
- پریر
- پریش
- پریشان
- پزد
- پزشکیار
- پس آب
- پس افت
- پس افکندن
- پس انداختن
- پس شام
- پس کوچه
- پس گردنی
- پس گرفتن
- پس
- پسا
- پساوند
- پست فطرت