پس انداختن

معنی کلمه پس انداختن در لغت نامه دهخدا

پس انداختن. [ پ َ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) تعویق. تأخیر. تَلکﱡؤ. || قسطی از دین را بموعد ندادن. ||... زن ، حیض را دیر کردن. || در تداول عوام ، بلغت اهریمنی ، زادن. زائیدن. تولید کردن : سه بچه پس انداخته است. سه تا کره پس انداخته است.

معنی کلمه پس انداختن در فرهنگ معین

(پَ. اَ تَ ) (مص م . ) ۱ - تأخیر کردن . ۲ - پس انداز کردن . ۳ - (عا. ) کنایه از: بچه به دنیا آوردن .

معنی کلمه پس انداختن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- تاخیر کردن بتعویق انداختن . ۲- قسطی از دین را بموعد ندادن. ۳- بتاخیر افتادن حیض در زن . ۴- تولید فرزند کردن ( در مورد توهین بکار رود ) تولید مثل کردن : سه بچه پس انداخته .

معنی کلمه پس انداختن در ویکی واژه

تأخیر کردن.
پس انداز کردن.
کنایه از: بچه به دنیا آوردن.

جملاتی از کاربرد کلمه پس انداختن

از آن بیشه شیران برون تاختند مر آن بیشه را از پس انداختند
درین راه ده روزه چون تاختند بیابان پهن از پس انداختند
نهنگ‌های قاتل توانایی تقلید از همدیگر را دارند و مهارت‌ها را از این راه یادمی‌گیرند. این رفتار در نهنگ‌های قاتلی که خود را به خشکی می‌اندازند تا فک شکار کنند، دیده می‌شود. در شبه جزیره والدز در آرژانتین، والدین گاه با شکار فک‌ها و سپس انداختن آن‌ها در کنار نهنگ‌های جوان‌تر به آن‌ها این امکان را می‌دهند که این روش شکار سخت، و گاه خطرناک برای نهنگ، را بر روی لاشه فک‌ها تمرین کنند. در جزایر کروزت در اقیانوس هند نیز مادران فرزندانشان را به سوی خشکی هل می‌دهند و منتظر می‌مانند تا اگر فرزند در برگشت کمک خواست او را به سوی آب بکشند.