پاتابه

معنی کلمه پاتابه در لغت نامه دهخدا

پاتابه. [ ب َ / ب ِ ] ( اِ مرکب ) پاپیچ. چیزی که پیاده روان به پا پیچند. پالیک. بادیج.
- پاتابه باز کردن در جائی ؛ رحل اقامت افکندن در آنجا. اِلقاء عصا. القاء جران.
- امثال :
دیبا ( اطلس ) کهنه شود اما پاتابه نشود ؛ آزاده مرد و شریف هرچند تهیدست باشد بکار حقیر و فرومایه تن درندهد، نظیر: صوف که کهنه گردد پاتابه نکنند. ( جامعالتمثیل ).
صوف کهنه شود لیکن پاتابه نشود ، نظیر: از اسب افتاده ایم اما از اصل نیفتاده ایم. اَلحُرﱡ حرﱡ و اِن مَسَّه ُ الضّر.

معنی کلمه پاتابه در فرهنگ معین

(بِ ) (اِمر. ) نک پاپیچ .

معنی کلمه پاتابه در فرهنگ عمید

۱. کفش چرمی که بندهای آن دور ساق پا پیچیده می شود، چارق، پالیک.
۲. نواری که به ساق پا می پیچند، پاپیچ.

معنی کلمه پاتابه در فرهنگ فارسی

چارق، ونیزبه معنی پاپیچ که به ساق پامیپیچند
( اسم ) ۱ - پاپیچ پالیک چارق.۲ - نواری که بساق پا پیچند مچ پیچ . یا پاتابه در جایی باز کردن . در جایی اقامت کردن .
پاپیچ چیزی که پیاده روان به پا پیچند

معنی کلمه پاتابه در ویکی واژه

نواری که به دور ساق پیچند ، ساق بند.

جملاتی از کاربرد کلمه پاتابه

ببر زین گوهر و زر، دامنی چند بخر پاتابه و پیراهنی چند
واسطه دیگی بود یا تابه‌ای همچو پا را در روش پاتابه‌ای
بود چاهی درون سردابه کآخر آنجا گشاد پاتابه