پا در هوا
معنی کلمه پا در هوا در فرهنگ معین
معنی کلمه پا در هوا در فرهنگ عمید
۲. یاوه و بی اصل.
معنی کلمه پا در هوا در فرهنگ فارسی
کنایه ازکارناپایداروبی اساس، یاوه وبی اصل
معنی کلمه پا در هوا در ویکی واژه
معلق، بلاتکلیف.
جملاتی از کاربرد کلمه پا در هوا
نشنود گر آن پریوش گفته ما را، بجاست حرف ما سرگشتگان، چون زلف او پا در هواست
در این زمانه سر نخوتی کشیده به هرسو ز نقشخانهٔ پا در هوای چنبر زینها
همت نمیچیند غنا بر عشوه پا در هوا چون صبح گرد رفتهای گو یک دو دم اورنگ شو
با هرکه هرچه گویی سنجیده بایدت گفت تا کفهٔ وقارت پا در هوا نباشد
دل به زلف و وعده پا در هوای او مبند راستی در موی آتش دیده نتوان یافتن
ما را برون آن در پا در هوا خروشیست آنجاکه خلوت اوست امکان یاد منکو
ما را چه شد که دست به سر کردهای مگر از ما چه سر زد این که تو پا در هوا شدی
جویا هر آنچه در حق ما گفته است غیر واهی، دروغ بیهده، پا در هوا، غلط
در آن کوه گیا رسته چون آدمین دو پا در هوا و سراندر زمین
چون افعی زخمی رها شد بد شد گرگ از تله پا در هوا شد بد شد