معنی کلمه واقول در لغت نامه دهخدا واقول. [ ق َ ] ( اِ مرکب ) وادنگ.دبه. نکول. انکار پس از اقرار. رد. نکول پس از قبول. بازگشتن از گفتار و وعده خود. ( یادداشت مؤلف ).- واقول آوردن ؛ پس از اعتراف انکار کردن. دبه درآوردن. واقول درآوردن. نکول کردن. ( یادداشت مؤلف ).