پست فطرت
معنی کلمه پست فطرت در فرهنگ معین
معنی کلمه پست فطرت در فرهنگ عمید
معنی کلمه پست فطرت در فرهنگ فارسی
معنی کلمه پست فطرت در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پست فطرت
بلندی پست فطرت را به اندک مایهٔ دنیاست که معراجیست هر شاخ گیا، مرغان چاهی را
چون پست فطرتان غم روزی نمی خوریم کز خوردن دل است مهیا غذای ما
طبیب پست فطرت خلق را رنجور می خواهد گدای دوربین فرزند خود را کور می خواهد
زمین پست فطرت کیست تا نخجیر من گردد که گردون سینه کبک است پیش چنگ شاهینم
نیست دست بی نیازان پست فطرت چون غبار ورنه افتاده است دامان وسایل بر زمین
از نیاز پست فطرت ناز مردم می کشی بی نیازی پیشه خود کن، به عالم ناز کن
کسی به همت من نسبت تمنا داد که پست فطرتی آسمان ز همت اوست
به خود محتاج خواهد پست فطرت دردمندان را طبیب از صحت بیمار خود رنجور می گردد
در این میانه من پست فطرتم خزفی که منتظم شده در سلک درو مرجانم
آه من کی عرض حال خود به گردون می کند؟ پست فطرت وقت حاجت بر در هر دون رود