پام

معنی کلمه پام در لغت نامه دهخدا

پام. ( اِ ) وام. قرض. دین. || شبیه و نظیر. || رنگ و لون. ( برهان ). گون. گونه. فام : [ آفتاب در الوان دلالت دارد بر ] روشنائی و سرخ پامی. ( التفهیم ).

معنی کلمه پام در فرهنگ معین

( اِ. ) ۱ - رنگ ، لون . ۲ - شبیه ، نظیر.

معنی کلمه پام در فرهنگ عمید

= فام۱

معنی کلمه پام در فرهنگ فارسی

( اسم ) قرض دین .

معنی کلمه پام در ویکی واژه

رنگ، لون.
شبیه، نظیر.

جملاتی از کاربرد کلمه پام

فرقم برآستان تو پامال غیر شد تاب لگد ندارد ازین بیش بام من
ادوینا فرزند ویلفرد ویلیام اشلی نماینده محافظه‌کار مجلس و همسرش آمالیا مری ماود کسل بود. آمالیا فرزند ارنست کسل تاجر و بانکدار بود که در آن زمان یکی از ثروتمندترین مردان اروپا بود. ارنست کسل بعد از مرگ همسر و تنها دخترش، بخش بزرگی از ثروت خود را برای بزرگ‌ترین نوه‌اش ادوینا به ارث گذاشت. ادوینا در ۱۸ ژوئیه ۱۹۲۲ در کلیسای سنت مارگریت، وست‌مینستر با لوئیس باتنبرگ ازدواج کرد. این زوج دو فرزند به نام‌های پاتریشیا (۱۴ فوریه ۱۹۲۴ – ۱۳ ژوئن ۲۰۱۷) و پاملا (۱۹ آوریل ۱۹۲۹) داشتند.
تا به کی واعظ شوی پامال سرکوب خسان؟ ساز محراب سجود خویش آن درگاه را
آسمان و زمین هر چه در اوست همه پامال توست سر بردار
استان کوردوبا یکی از استان‌های ۲۳ گانه آرژانتین، واقع در مرکز کشور می‌باشد که با استان‌های سانتیاگو دل استرو، لا ریوخا، سان لوئیس، کاتامارکا، بوئنوس آیرس، لا پامپا و سانتا فه مرز مشترک دارد. شهر کوردوبا، مرکز استان، دومین شهر بزرگ آرژانتین است.
سایه غماز را پامال کن قطع راه بیخودی تنها خوش است
از فرط ناتوانی و از کثرت غرور پامال غم ضعیف و قوی سرگردان نبود
چون شاخ گل ز خانه زین شعله می کشد خونی که در رکاب تو پامال می شود
دودمان چینگ در زمان حکومت خود که تا سال ۱۹۱۲ بر چین حکومت می‌کرد، بر تمامی کوهستان پامیر به‌عنوان بخشی از خاک خود ادعا داشت. در سال ۱۸۹۰ قراردادی مرزی میان روسیه، چین و افغانستان مرزهای سه کشور را در این ناحیه مشخص کرد اما پس از آن هم گاه این مرزها مورد اعتراض چین واقع می‌شدند تا اینکه در سال ۲۰۰۲ معاهدهٔ مرزی چین و تاجیکستان اختلاف این دو کشور را حل کرد.
قار دئییر گل کیشی سن پامبوغ آتاق کیشی ! من پامبوغ آتا بیلمه ییرم!!
آپام نبات یکی از سه خدای بزرگی است که لقب اهوره داشته و این خود گویای مقام اوست.
مرا تا کی غم هجر تو پامال جفا دارد برس فریاد مظلومی که از دست غمت فریاد
حق ما افتادگان را کی توان پامال کرد؟ بوسهٔ من کارها دارد به خاک پای تو!
باده ام را ریخت بر خاک و مرا کشت از خمار محتسب خون مرا آخر چنین پامال کرد