پسا

معنی کلمه پسا در لغت نامه دهخدا

پسا. [ پ َ ] ( ق ) این پسا :
تا نسوزد نیز گیرد رنگ ِکَش
این پسا از هیمه ها نیمی بکش.دهخدا ( دیوان ص 51 ).آن پسا. در این وقت. در آن وقت. در این نوبت. بدان نوبت.
پسا.[ پ َ ] ( اِخ ) نام شهری است به فارس و فسا معرب آن است. مؤلف حدود العالم آورده است : پسا شهری است بناحیت پارس خرم و بزرگ و او را قهندز است و ربض است و جای بازرگانان است و با خواسته بسیار است و شهرکهای کردیان و خیر ( ؟ ) از پساست. و نیز رجوع به فسا شود.

معنی کلمه پسا در فرهنگ معین

(پَ ) (ق . ) وقت ، نوبت .

معنی کلمه پسا در فرهنگ فارسی

وقت نوبت : این پسا در این وقت . آن پسا در آن وقت .

معنی کلمه پسا در ویکی واژه

وقت، نوبت.

جملاتی از کاربرد کلمه پسا

تا مهر ۱۳۹۹ نصف فضای سبز با استفاده از آب‌های اصلاح‌شده خاکستری (پساب) آبیاری می‌شد.
لیلا تو به محمل درو مجنون تو عالم رحمی تو که این قافله از بازپسانند
به گفتهٔ طبری، اردشیر بابکان هشت شهر بنیاد کرد که از آن‌ها سه شهر در پارس به نام‌های «اردشیر خوره»، «رام اردشیر» و «ریو اردشیر» بود؛ یکی در خوزستان به نام «هرمزد اردشیر»، دو شهر در سواد زیر نام «به اردشیر» و «استاباد»، یکی در بحرین با نام «پسا اردشیر» و یکی در نزدیکی موصل کنونی به نام «نود اردشیر». اگرچه رسیدن تاریخ ساخت همهٔ این شهرها به روزگار شاهنشاهی اردشیر مورد تردید است؛ مثلاً دانسته است که چندین شهر را شاپور یکم «با نامی مرکب با اردشیر» به افتخار پدرش بنیان نهاد. این درحالی‌است که برخی دیگر به‌دست دیگر اردشیرنامان بنیان نهاده شده‌اند.
دی با کوری کش از خسان می بینم وز بد نفسان و واپسان می بینم
تازه‌رس قافلهٔ باز‌پسان به قدمگاه کهن باز‌رسان
نیکی افزود آبِ بازپسان از بدی خاک بر سر مگسان
پنجم ز ره دست پساوش که بدانی نرمی ز درشتی چو ز خز خار خلان را
بتو اکنون ز کازرون و پسا می‌نویسند ملحد الرّؤسا
پسازآن مغانراد گر باره خواست که گویند با او از این راز راست
این شهرستان در سال ۲۰۱۱ میلادی ۲۷٬۲۸۳ نفر جمعیت داشته‌است و مرکز آن شهر هاپسالو است.
در آینده نزدیک‌تر، افزایش حجم خودکار سازی کار فیزیکی توسط ربات‌ها به عنوان یکی از عوامل رسیدن به یک جهان پساکمیابی بررسی شده‌است.
بادی است کوه پیکر و کوهی است باد تک گر کوه را لگام بود باد را پسار
همانند بسیاری از کشورهای پساشوروی تغییر در خط و بحث‌های مربوط به آن، با موضوعات سیاسی درهم‌آمیخته‌است. اگرچه استفاده از الفبای لاتین پس از رواج الفبای سیریلیک اندک بوده‌است، اما امروزه گروهی که خواستار نزدیکی بیش‌تر تاجیکستان به ازبکستان هستند، از استفادهٔ خط لاتین پشتیبانی می‌کنند و خواستار استفاده از الفبای لاتین هستند.[۱] استفاده از الفبای فارسی توسط اسلام‌گرایان و کسانی که خواستار نزدیکی بیش‌تر تاجیکستان با ایران و میراث نیاکانی خود هستند تشویق می‌شود. به‌عنوان استاندارد دفاکتو الفبای سیریلیک به‌طور کلی توسط افرادی که خواستار وضع موجود هستند حمایت می‌شود و معتقدند که استفاده از آن باعث نزدیکی بیش‌تر به روسیه می‌شود.
فَجَعَلْناها نَکالًا آن را نکالی کردیم لِما بَیْنَ یَدَیْها ایشان را که فرا پیشند وَ ما خَلْفَها و ایشان که پسانند، وَ مَوْعِظَةً و پندی کردیم لِلْمُتَّقِینَ ایشان را که میخواهند که از عذاب و خشم خدا پرهیزیده آیند.
پیش ازین گفتیم که نخست حجت از آفریدگار برمردم عقل است که ایزد اندر آفرینش او نهادست و آنرا عقل غریزی خوانند، و آن عقلی است اندر حد قوت، و چیزی که اندر حد قوت باشد مرو را بحد فعل نتواند آوردن مگر چیزی که هم ازوباشد و بحد فعل شده باشد، و دلیل بردرستی این قول آنست که همه شاگردان دانایانند اندر حد قوت، از بهرآنک هیچ دانایی نیست که او شاگرد دیگری نبودست، و مرشاگرد را جز دانای که بحد فعل دانا باشد دانا نتواند کردن، و چون این مقدمه دانسته باشی گوئیم که مر عقل غریزی را که اندر آفرینش بعد قوتست عقلی بفعلی آمده بایست تا مرو را از حد قوت بحد فعل بیرون آورد، و هر پیغامبری اندر زمان خویش از عقل بفعل آمده ناطق شده بود که عقلها را که اندر زمان او بحد قوت بودند بحد فعل بیرون آورد، و ایزد تعالی مردم را چنان آفریده بود اندرین عالم که حکم طبایع برو روان بود اندر حالهای او، بی مراد او چون تشنه و گرسنه و محنتها و بیماریهای گران را از خویشتن باز نتواند داشتن و اندر حال بیچارگی بدانچ اندر آن عقل غریزی او نهادست اقرار دهد و فریاد خواهد از پدید آرنده خویش و رهانش جوید از آنچ اندران افتاده باشد از آفریدگار خویش، چنانک خدای تعالی همی گوید قوله « و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه قائماً او قاعداً فلما کشفناعنه ضره مر کان لم یدعنا الی ضرمسه» گفت: چون بپساود مردم را دشواری بخواند ما را بر پهلو یا نشسته یا ایستاده پس چو آن دشواری از و باز کردیم بگذرد چنانک گویی هرگز ما را نخواندستی اندر دشواری. و چون این حال مردم اندر عقل غریزی بود کز آفریدگار فریاد خواهد اندر حال ضرورت چون عقل بفعل آمده که رسول دوم بود از کردگار سوی مردم بیامد مرو را سوی آن اقرار خواند که اندر غریزت او بود و آنرا برو استوار کرد تا پیش از آمدن شدت و ضرورت آن اقرار بکرد تا همچنانک ازین دشواری دنیایی بدان اقرار همی رهانش جوید از دشواریهای آخرتی کلی که بدین اقرار همیشه رهایی باشد و هر که خدای تعالی را باخلاص بخواند هیچ دشواری نبیند.