پرپشت

معنی کلمه پرپشت در لغت نامه دهخدا

پرپشت. [ پ ُ پ ُ ] ( ص مرکب ) که بسیار نزدیک یکدیگر روییده باشد. انبوه. بسیارروییده : موی پرپشت. حاصلی پرپشت. || که فراوان ریزد و دیر پاید: باران پرپشت.

معنی کلمه پرپشت در فرهنگ معین

(پُ. پُ ) (ص مر. ) انبوه ، فراوان ، متراکم .

معنی کلمه پرپشت در فرهنگ عمید

ویژگی گیاه یا مویی که بسیار نزدیک به هم روییده باشد، انبوه.

معنی کلمه پرپشت در فرهنگ فارسی

گیاه یاموی که بسیاربهم نزدیک روئیده باشد، انبوه
( صفت ) ۱- که نزدیک هم روییده باشد انبوه فراوان متراکم مقابل کم پشت : موی پر پشت . یا باران پرپشت . که بسیار و فراوان بارد. ۲- پر مایه مقابل کم پشت .

معنی کلمه پرپشت در ویکی واژه

انبوه، فراوان، متراکم.

جملاتی از کاربرد کلمه پرپشت

ریختش هم خوب است. پشم قهوه‌ای مجعّد پرپشت دارد و شاخ‌هایی پیچ‌خورده و کوتاه کم و بیش به تمامی چسبیده به سر.
گل شب بوش پُر پَر و پرپشت یاسش انبوه و اطلسیش درشت
شد از کشته پرپشته بالا و پست سرانجام بد خواه شد چیره دست
پرپشت و گردن از چه کشد باروزرخلق آن کوشکم زخوان کسان پر زنان کند