پرپشت
معنی کلمه پرپشت در فرهنگ معین
معنی کلمه پرپشت در فرهنگ عمید
معنی کلمه پرپشت در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- که نزدیک هم روییده باشد انبوه فراوان متراکم مقابل کم پشت : موی پر پشت . یا باران پرپشت . که بسیار و فراوان بارد. ۲- پر مایه مقابل کم پشت .
معنی کلمه پرپشت در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پرپشت
ریختش هم خوب است. پشم قهوهای مجعّد پرپشت دارد و شاخهایی پیچخورده و کوتاه کم و بیش به تمامی چسبیده به سر.
گل شب بوش پُر پَر و پرپشت یاسش انبوه و اطلسیش درشت
شد از کشته پرپشته بالا و پست سرانجام بد خواه شد چیره دست
پرپشت و گردن از چه کشد باروزرخلق آن کوشکم زخوان کسان پر زنان کند