ویه

معنی کلمه ویه در لغت نامه دهخدا

ویه. [ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء بلوک فاراب دهستان عمارلو از بخش رودبار شهرستان رشت. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
ویه. [ وَی ْه ْ / -وی َ ] ( پسوند ) پسوندی است دال بر معانی ذیل : 1- تصغیر و استعطاف : بالویه. 2- شباهت و مانندگی : سیبویه ، مشکویه. 3- دارندگی ، صاحبی : برزویه ، دادویه. توضیح اینکه محمد قزوینی «ویه » را معادل «و» ( واو تصغیر، ترحیم و استعطاف ) دانسته است. ( از فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه ویه در فرهنگ معین

(وُ یَ یا یِ ) [ معر. ] (پس . ) پسوند دال بر معانی ذیل : ۱ - تصغیر و استعطاف : بالویه . ۲ - شباهت و مانندگی : سیبویه . ۳ - دارندگی ، صاحبی : برزویه .

معنی کلمه ویه در فرهنگ فارسی

پسوند دال بر معانی ذیل : ۱ - تصغیر و استعطاف بالویه . ۲ - شباهت و مانندگی سیبویه مشکویه . ۳ - دارندگی صاحبی برزویه دادویه . توضیح مرحوم قزوینی (( ویه ) ) را معادل - و ( واو تصغیر ترحیم و استعطاف ) دانسته اند.

معنی کلمه ویه در ویکی واژه

پسوند دال بر معانی ذیل:
تصغیر و استعطاف: بالویه.
شباهت و مانندگی: سیبویه.
دارندگی، صاحبی: برزویه.

جملاتی از کاربرد کلمه ویه

قوله تعالی: وَ لَوْ تَری‌ إِذْ یَتَوَفَّی الَّذِینَ کَفَرُوا و اگر تو دیدید آن گه که میرانند کافران را، الْمَلائِکَةُ فریشتگان، یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ میزدند ایشان را بر رویها و پشتها، وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ. (۵۰) میچشید عذاب آتش.
ادموند نازاریان (به بلغاری: Едмонд Назарян؛ زادهٔ ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۰۲) کشتی‌گیر ارمنی‌تبار اهل بلغارستان است.
ز تنشان تلها کردی بصحرای سراب اندر میان تلها کردی ز خونشان جویها جاری
قطب کومنزوی زاویه ی بالا شد لاجرم کاروی از روی حقیقت بالاست
فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوی‌ ای فمأویه الجحیم.
پی پذیره شدن با هزار شوق و شتاب مرآن تکاور در پویه و خرام بیار
صعب است حزین گر نکشم سر به گریبان از هر دو جهان زاویهٔ عزلتم این است
جویها هر طرف از دیده نمایم جاری آیدم چون بنظر سرو قد رعنایت