معنی کلمه مینا در لغت نامه دهخدا
مینا. ( اِ ) پرنده ای است از راسته ٔسبکبالان و از گروه سارها که جثه اش به اندازه یک سار است و بیشتر در نواحی گرم کره زمین ( هندوستان و مکزیک و نقاطی از آمریکای جنوبی ) میزید پرهایش دارای الوان مختلف است ( سیاه و قهوه ای سیر و قهوه ای روشن ) و منقارش زرد و حلقه دورچشمها و پاهایش نیز زردرنگ است و در حدود 40 گونه از این پرنده شناخته شده است. از خصایص این پرنده آن است که به آسانی میتواند صدای دیگر پرندگان یا حیوانات و از جمله انسان و حتی تیک تاک ساعت و زنگ تلفن و زنگ اخبار را بخوبی تقلید نماید از اینجهت آن را مرغ مقلد یا پرنده مقلد نیزنام نهاده اند. ( از لاروس بزرگ و دائرة المعارف کیه ).مرغ زیرک سار. سارو. صارو. سارک. شارک :
موسم آن شد که مینا راگ هندی سر کند
شاخ و برگ بید از آب ترنم تر کند.ملاطغرا ( از آنندراج ).شعله در سایه زلفت گل شب بو گردد
بط می پیش تو مینای سخنگو گردد .شاهد گیلانی ( از آنندراج ).رجوع به شارک و سارک و مرغ مقلد و مرغ زیرک سارشود.
مینا. ( ع اِ )میناء. سر لنگرگاه کشتی. ( منتهی الارب ). مرفاء. بندرو لنگرگاه کشتی. ( ناظم الاطباء ). حوضچه ساحلی بندرها. حوضچه مانندی بر ساحل دریا محاذی یا مجاور بندر که ضلع یا اضلاعی از آن متکی به ساحل و بقیه مصنوعاً از آب برآورده و ساخته باشند و گذرگاهی برای درآمدن وبرون رفتن دارد و کشتیها آنجا لنگر اندازند محافظت از دستبرد یا طوفان و نیز آرامی آب را برای بار کردن و بار افکندن کشتی و سوار و پیاده شدن مردم : بیشتر شهرهای ساحل را میناست و آن چیزی است که جهت محافظت کشتیها ساخته اند مانند اسطبل که پشت بر شهرستان دارد. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 25 ).
مینا. ( اِ ) آبگینه. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( منتهی الارب ) ( صحاح الفرس ) ( آنندراج ). شیشه. آبگینه. ( فرهنگ نظام ). آبگینه سپید. ( ناظم الاطباء ). زجاج ابیض. ( تذکره ضریر انطاکی ، ذیل کلمه حجل ). میناء. ( منتهی الارب ) :
میان اندرون خانه رنگ رنگ