پس افت

معنی کلمه پس افت در لغت نامه دهخدا

پس افت. [ پ َ اُ ] ( ن مف مرکب ) ذخیره. یخنی. اندوخته. || آنچه از اقساطِ بدهی و قرضی در موعد خود پرداخته نشده باشد.

معنی کلمه پس افت در فرهنگ معین

(پَ . اُ ) (اِ. ص . ) ۱ - بدهی عقب افتاده . ۲ - اندوخته ، ذخیره .

معنی کلمه پس افت در فرهنگ عمید

۱. بدهی که در موعد خود پرداخت نشده باشد.
۲. اندوخته، ذخیره.

معنی کلمه پس افت در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند . ۲- آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد.

معنی کلمه پس افت در ویکی واژه

بدهی عقب افتاده.
اندوخته، ذخیره.

جملاتی از کاربرد کلمه پس افت

شرط ششم آن که در چیزی سلم دهند که در وقت اجل بیاید. اگر در میوه سلم دهد در وقتی که در آن وقت نرسیده باشد، باطل بود. و اگر غالب آن بود که برسد، درست بود. پس اگر به آفتی بازپس افتد، اگر خواهد مهلت دهد و اگر خواهد فسخ کند و مال بازستاند.
سایه از همرهیش باز پس افتد بیشک گاه جستن اگر اورا نه محابا دارد
هجرش چو منی را نرسد لیک فصیحی گامی دوسه از خویش گهی پیش و پس افتم
چنان سنگی آمدش کز جای خویش نگون از پس افتاده ده گام پیش
ز بهر نانی بگشاده ای دهان چو تنور وگر دمی ز پس افتاد ژاژ می خایی
زینگونه که شد خوار و فرومایه هنر از جهل پس افتاد بصد پایه هنر
چنان کشید ز دزدان خیره بادا فراه که وامهای پس افتاده راز پیش گرفت
زین گونه که شد خوار و فرو مایه هنر وز جهل پس افتاد بصد پایه هنر
یک گام گر از محمل غم باز‌پس افتم پیش آیم و چون ناله به پای جرس افتم
از باز پس افتادن عهد بلای وی تا رستخیز سرزنش خویشتن کنم