پر و پا

معنی کلمه پر و پا در لغت نامه دهخدا

پر و پا. [ پ َ رُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) پا: پر و پام نجس شده. || پیش آمد : خوب پر و پائی برای فلان افتاده است. چنین پر و پائی برای هیچکس نیفتاده. || بنیان محکم. اساس استوار: گفته های او پر و پائی ندارد.
- از پر و پا افتادن ؛ آمد و رفت قطع شدن : آخر شب مردم که از پر و پا افتادند مطالعه بهتر می توان کرد.
- || سکوت و آرامش یافتن.
- || بیطاقت شدن. رجوع به پر و پای و رجوع به پا و پر شود.

معنی کلمه پر و پا در فرهنگ معین

(پَ رُ ) (اِمر. ) ۱- پا. ۲- پیش آمد ، از ~افتادن درمانده شدن . ،به ~ی کسی پیچیدن کنایه از: مزاحمت و دردسر ایجاد کردن برای کسی .

معنی کلمه پر و پا در فرهنگ عمید

۱. پا.
۲. اساس و بنیان محکم.
۳. تاب وتوان، پایداری، پاوپر.
۴. فرصت و موقع مناسب: خوب پروپایی برایش افتاده.

معنی کلمه پر و پا در ویکی واژه

۱- پا. ۲- پیش آمد ؛ از ~افتادن درمانده شدن. ؛به ~ی کسی پیچیدن کنایه از: مزاحمت و دردسر ایجاد کردن برای کسی.

جملاتی از کاربرد کلمه پر و پا

جمله جان‌ها جمله جان‌ها بسته پر و پا بسته پر و پا همچو دل من همچو دل من دلخوش اندر دام حبیبی
مگرد ای مرغ دل پیرامن غم که در غم پر و پا محکم نگردد
ور آفتاب نرفتی به پر و پا همه شب جهان چگونه منور شدی بگاه سحر
دولتی منقلب و بی‌پر و پا علمایی خرف و بی‌سر و پا
بی دانه و آب زار مگذار مرغ پر و پا شکسته‌ای را
من نمی‌توانم اثبات کنم که شما کمونیست هستید اما زمانی که پرنده‌ای را می‌بینم که مثل اردک کواک کواک می‌کند، مثل اردک راه می‌رود، مثل اردک شنا می‌کند، پر و پاهای پرده‌دار دارد و با اردک‌ها رفت‌وآمد می‌کند، من قطعاً فرض می‌کنم که این پرنده اردک است.
در یک قسمت از نمایش روزانه، کاندیدای جمهوری‌خواه، جان مک‌کین، که طرفدار پر و پا قرص مجموعه است، برای شوخی به جان استوارت گفت که دوایت شروت را برای همکاری در انتخابات دعوت می‌کند. رین ویلسون بعدها در نمایش گفتگومحور امشب با جی لنو از طرف دوایت شروت پیشنهاد او را پذیرفت. پس از پخش قسمت «حراج وسایل منزل» که در آن مشخص شد مایکل اسکات قرار است به کلرادو نقل مکان کند، جان هیکنلوپر، فرماندار کلرادو با صدور یک بیانیه مطبوعاتی مایکل اسکات را به مقام مدیر توزیع کاغذ در اداره منابع طبیعی کلرادو منصوب کرد.
هر جا فتاده بی پر و پا کبک و آهویی، بینی؛ در آبصفه ی دیوان حساب خواه
پر و پای مرغ بین بر گرد دام شرح قهر حق کننده بی‌کلام
غافل مشو ز طُرّه و خال و خطش که دوش دامن بر آتش این (پر و پاکان) چیان زدند
بریده باد نای او و تا ابد گسسته و شکسته پر و پای او
ما را ز خاک برد بخلوتسرای دوست بی پر و پای نور دل راه بین ما