وارنگ
معنی کلمه وارنگ در فرهنگ معین
معنی کلمه وارنگ در فرهنگ فارسی
معنی کلمه وارنگ در ویکی واژه
مخالف، عکس. ؛ رنگ ~ رنگارنگ، گوناگون.
جملاتی از کاربرد کلمه وارنگ
از جمله خراجگزاران خزرها اقوام اسلاو بودند که تا ۸۵۹ میلادی مالیاتی را به خزرها و وارنگیان حوزهٔ بالتیک میپرداختند. داستانی بیان میکند که دو نفر از خویشاوندان روریک، حاکم نووگورود، در یکی از مسافرتهایشان از شهری در ناحیهٔ این اسلاوها گذشتند و از آنجا خوششان آمده و در آن ساکن شدند و ظرف ۳ سال این شهر که کییف نام داشت، به دست روسها افتاد. بعدها این دو برای روسها مرکزیت یافت و فرزند روریک، الگ نووگورود، با قتل دو فاتح مذکور شهر، پایتخت روسها را به کییف آورد؛ چنانچه کییف لقب «مادر شهرهای روسیه» گرفت. با این حال مردم خزری و اسلاو شهر همچنان در کییف میزیستند.
مسیر جنوب غرب طولانیترین مسیر است و از روستای وارنگهرود آغاز میشود و پس از پیمایش دره وارنگه رود وارد دره شیر کمر و دشت سوتک میشود و با عبور از گردنه سوتک و دشت کمانکوه از طریق گردنه چورن به قله میرسد.
دِ وارنگْ که ته پیلهْ اسّائهْ کٰالهْ بَپیسْتْ وی حَروُمْ، نپیسّهْ وی حلالهْ
اسوهنلد یک سردار وارنگی نیمه افسانهای سده دهم است که در خدمت سویاتوسلاو یکم کیف و خانوادهاش بود. اطلاعاتی که در مورد وی وجود دارد بسیار ناقص است. با وجود اینکه به نظر میرسد وی هیچ گونه ارتباط خویشاوندی با خاندان روریک نداشته است اما به نظر میرسد پس از شاهزاده، ثروتمندترین و بانفوذترین رهبر روسها بوده باشد.
ته وارنگهْ جارِ باغبونْ بَووئمْ، تَرْسمّه نُوینمْ وُ قربُونْ بَووئمْ
شاهْ موزی ینِ وارنگه بُو خجیره پنج روزه ییلاقْ، هر کجه بو خجیره
وارنگْ کال وُ دیمْ آل وُ دْ چشْ مَخموره زلفْ بُورهْ، میونْ موره، دْلو طهوره
وَنوشه به باغِ ارَمْ هاونْ هاونْ د وارنگِ منه دوستْ، به ساوَنْ ساوَنْ
لشکرکشیهای روسهای وارنگی به دریای خزر[پانوشت ۱] مجموعهای از حملات نظامی در بین سالهای ۸۶۴ تا ۱۰۴۱ میلادی به سواحل دریای خزر بودهاست. روسهای وارنگی ابتدا در قرن نهم میلادی به عنوان بازرگانان پوست، عسل و برده در سرزمینهای اسلامی(سرکلند)[پانوشت ۲] ظاهر شدند. این بازرگانان در مسیر تجاری ولگا به خرید و فروش میپرداختند.