معنی کلمات حرف "ت" - صفحه 7
- تفقد
- تنومند
- تناور
- تصویر
- تن پرور
- تنبل
- تاکید
- تذرو
- توپر
- تحکیم
- تورات
- تامی
- تند کار
- تصمیمگیری
- تو در تو
- توران زمین
- تکذیب
- تاختگاه
- تعیش
- تاکسی
- تکفیر
- تزیین
- تقلیب
- تمویه
- تزویر
- ترگ
- تهور
- تقبل
- تضمن
- تدارک
- تصادفا
- تامین
- تمیز کردن
- تفاضل
- تخت روان
- تیرگی
- تنازع
- تخاصم
- توجه
- تصابی
- ترک کردن
- تحریری
- تحریریه
- تا کردن
- تونلی
- تهی جا
- تغییر شکل
- تأثم
- تشاعر
- تأليف
- ترموکوپل
- تشجیع
- تاتوره
- توفان شن
- تارعنکبوت
- تیررس
- تبعض
- تخته کلاه
- تقاضائی
- ترونده
- تعارفات
- تفتان
- توسیم
- تعادی
- تشوف
- تراخم
- تخریق
- تثریب
- تثاوب
- تنها
- تعالی
- تحریر
- تیفوس
- تیف
- تنوین
- تام
- تحسین
- تبه
- تبلیغ
- ترسکار
- ترسائی
- ترسایی
- ترسا
- تأصل
- توان خروجی
- تمیس
- تمس
- تنطق
- تذهیب
- تمرکز
- تجاری
- ترکیبات آلی
- تبلور
- تاریخ گذاری
- ته رو
- تابداری
- تا بی نهایت
- تطوع
- تلاج
- ترنجبین
- تسبیحی
- تیرم
- تنده
- تمامی
- تیرماه
- تلمذ
- تعصبات
- تلفیقی
- تلفیق
- تجمع
- تظاهرات
- تولید
- تجلیه
- توانگری
- تمول
- تعطف
- تحولی
- تحول
- تحولات
- تهویه مطبوع
- تهویه
- تزیینی
- تورنت
- تورینگ
- ته مانده
- تضرع
- تیزبین
- تخت جمشید
- تبعیض جنسی
- تألیفی
- تلگرام
- توانمندیها
- تاج دار
- تاج نامه
- تاخی
- تادار
- تاریخ زمین
- تاریخ زن
- تاریک بخت
- تاریک جان
- تاریک روشن
- تاب رفتن
- تاب و تب
- تابا
- تابت
- تابستان نشین
- تابع جمعی
- تابه ماهی
- تابور
- تاثرانگیز
- تؤمنون
- تازه زا
- تاجه
- تازی نژاد
- تاریک روشنی
- تابتا
- تاب و طاقت
- تامیل
- تالیم
- تئوپومپوس
- تائیه
- تانن
- تارت
- تاد
- تافتون
- تئودوریک دوم
- تاله
- تام الاختیار
- تامپون
- تامیر
- تاوانه
- تاریک مغز
- تاریک چشم
- تازباز
- تازه داماد
- تازه دم
- تازه رس
- تازه ساز
- تازه چرخ
- تازه چهر
- تال و مال
- تئز
- تئودورا
- تئوس
- تئوفانو
- تائه
- تابان کردن
- تاخذ
- تؤوی
- تاج بخش
- تاجبخش
- تؤمن
- ترکب
- تابوا
- تئودور دوم
- تئودور
- تئودر
- تاریخ اسلام
- تا ظهور
- تاریخ ادبیات ایران