تارت
معنی کلمه تارت در لغت نامه دهخدا

تارت

معنی کلمه تارت در لغت نامه دهخدا

تارت. [ رَ ] ( ع اِ ) رجوع به تارة شود.
تارة. [ رَ ] ( ع اِ ) یک بار و یک مرتبه. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). هنگام. یک بار. اصل آن تأرة و همزه آن برای کثرت استعمال متروک شده. تارت. ج ،تئر، تارات. ( از منتهی الارب ). رجوع به تارات شود.
تأرة. [ ت َءْ رَ ] ( ع اِ ) تارَة. یک بار. ( منتهی الارب ). همزه آن برای کثرت استعمال متروک شد. ( منتهی الارب ). ج ، تِئَر. ( منتهی الارب ). رجوع به تارة شود.

معنی کلمه تارت در فرهنگ عمید

هنگام، دفعه، مرة، یک بار.

معنی کلمه تارت در فرهنگ فارسی

تاره، هنگام، دفعه، یکبار، تارات، یکباردیگر
یکبار گاهی : (( تاره اینطور است . ) )

معنی کلمه تارت در دانشنامه عمومی

تارت ( به فرانسوی: Tarte ) نوعی شیرینی است که معمولاً از مواد پرکننده برای پوشش آن استفاده می شود. روی تارت ها باز است و از ماده اصلی شیرینی ( خمیر ) تشکیل نشده است. در تارت ها خمیر شیرینی، خمیر بریزه است. ماده روکش یا پرکننده تارت ها ممکن است شیرین ( مثل میوه جات ) یا نمکی و غیرشیرین ( مثل مرغ و میگو ) باشد. تارت های امروزی معمولاً بر پایه میوه و مایع کاستارد هستند. تارت های ریزه نیز به تارت های کوچک گفته می شود. به عنوان مثال می توان از تارت ریزه تخم مرغ نام برد. مثالی دیگر که در خصوص تارت ها می توان زد تارت های مربایی هستند که رنگ آن ها بسته به مزه ای است که در مربا ( به عنوان پرکننده ) استفاده می شود. از میان تارت ها می توان به تارت خوش پخت نیز اشاره کرد که خاستگاه بریتانیایی دارد. از تارت های نمکی می توان به پای کیش اشاره کرد.
تفاوت اصلی تارت با انواع کیک در آن است که نان تارت بدون پف عمل می آید حال آنکه در دسته کیک ها پف از موارد غیرقابل حذف است. در صورتی که در خمیر تارت شکر وجود داشته باشد برای شیرینی جات و در صورت عدم استفاده از شکر برای غذاها به کار برده می شود
مواد تشکیل دهنده خمیر تارت به شرح زیر است:
• ۶ قاشق غذاخوری کره بدون نمک
• ۳ قاشق غذاخوری آب
• ۱ قاشق غذاخوری شکر
• ۱ قاشق غذاخوری روغن گیاهی
• به قدر یک سر انگشت نمک
• یک فنجان آرد چندمنظوره ( معمولی )
تارت (فیلم). تارت ( انگلیسی: Tart ) فیلمی در ژانر رمانتیک و درام است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد.
• دامینیک سوین
• برد رنفرو
• بیجو فیلیپس
• نورا زهتنر
• میشا بارتون
• آلبرتا واتسون
• مایکل مورفی
• اسکات تامپسون
• ملانی گریفیث
• لیسی چابرت
معنی کلمه تارت در فرهنگ عمید
معنی کلمه تارت در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تارت در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه تارت

جملاتی از کاربرد کلمه تارت

تار تارت گه به جنبش باشد وگه در سکون گاه همچون آورده گاهی چو شریان بینمت
سرت گردم کمان تارت از بس چاشنی دارد لب زخم خدنگت را مکیدن آرزو دارم
گر بگسلند تارت گیرند بر کنارت پیوند نو دهندت چندین دژم چرایی
در جلگه تلکو بین ارتش ایران و یونانیان جنگ درگرفت که به شکست یونانیان انجامید و بعد از این برد خشایارشا ارتش خود رااز رودخانهٔ تلکو، واقع در همان جلگه عبور داد. عبور ارتش خشایارشا از این رودخانه که بسترش در تنگه تلکو بود، چهار روز و به روایتی شش روز طول کشید و وقتی از آن خارج شدند، به شهر تارت رسیدند و پنج روز در این شهر توقف کردند. یک روز قبل از این که خشایارشا از تارت حرکت کند، اعلامیه‌ای برای سکنه آتن فرستاد و در آن گفت هریک از سکنه آتن که تسلیم ارتش ایران شود در پناه پادشاه ایران خواهد بود و جان و مالش مصون است.
خدا سازد که مقبول شه آید بدین غم خانه تارت سرمه آید
تا شودظلمت ز نو راو هلاک شمع چون هست از شب تارت چه باک
تاری از طره تارت چو به تاتار افتاد روز بر مشک فروشان خطا تار افتاد
شب تارت امید مشک تتار ز هندوت صد شور در زنگبار
از آلبالوهای ترش خشک شده در آشپزی از جمله سوپ، گوشت خوک ،کیک، تارت و پای استفاده می‌شود.
دل در جسد شبهه عبارت چه نماید آیینهٔ روشن شب تارت چه نماید
چشم روشن، از دل خونابه بارت داده‌اند سرمه، از تاریک شب‌های تارت داده‌اند
گه قسمت از طره تار تارت بلا را ز درماندگان یاد می کن