تاختگاه
معنی کلمه تاختگاه در فرهنگ معین
معنی کلمه تاختگاه در فرهنگ عمید
۲. (ورزش ) در مسابقات اسب سواری، خطی که اسب های دونده روی آن می دوند.
معنی کلمه تاختگاه در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- جایی که در آن اسب را برای تمرین یا مسابقه دوانند. ۲- خطی که اسبهای دونده در اسب دوانی در آن می دوند پیست
معنی کلمه تاختگاه در ویکی واژه
خطی که اسبهای دونده در اسب دوانی در آن میدوند.
جملاتی از کاربرد کلمه تاختگاه
گرامی برادر من، دیری است پیمان نامه نگاری فراموش است، و خامه شیوا سخن از پرسش روزگار دور افتادگان خاموش. با آنها که از راه خویش بر ما پیشی و بیشی ندارند هر روزت پیک و پیام است، و شمارخیز و راه انجام، بهر گامی اندر نامه در راه است و نامه رسان بر گذرگاه. مگر ما که یکباره از یاد شدیم و خاک آسا در تاختگاه نامهربانی بر باد. سرگرانی تا چند، دل نگرانی تا کی؟ با این همه سردی که با من کردی، و گرمی که بادگران آوردی، همچنانت بدل دوستدارم و از جان خریدار. بی امید یک پاسخ خروارها نگارش کنم و اگر هوش دهی یا پنبه در گوش نهی، خرمن ها گزارش.