تأثم

معنی کلمه تأثم در لغت نامه دهخدا

تأثم. [ ت َ ءَث ْ ث ُ ] ( ع مص ) توبه کردن از گناه و بازایستادن از آن. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از زوزنی ): لو لم اترک الکذب تأثماً لترکته تذمماً. || بزهکار دیدن خود را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).

معنی کلمه تأثم در فرهنگ معین

( تأثم ) (ثَ أَ ثُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) باز ایستادن از گناه ، توبه کردن .

معنی کلمه تأثم در فرهنگ عمید

خودداری کردن و بازایستادن از گناه و توبه کردن.

معنی کلمه تأثم در ویکی واژه

باز ایستادن از گناه، توبه کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه تأثم

وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَی الْحِنْثِ الْعَظِیمِ ای یقیمون علی الذنب العظیم لا یتوبون و لا یستغفرون، و الحنث العظیم هاهنا الشرک، یقال بلغ الغلام الحنث ای بلغ مبلغا بحیث یسی‌ء العمل و التحنث من الاضداد التحنث التأثم و التحنث التبرر و التحرّج عن الاثم. و کان رسول اللَّه (ص) یتحنّث فی غار حراء ای یتعبّد.
اینست که رب العالمین گفت: ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ و ذلک تنبیه علی انّ کفرهم بمحمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم لیس با عجب من کفرهم و عبادتهم العجل فی زمن موسی ع. و عن عکرمة عن ابن عباس رض قال لما هجم فرعون علی البحر و هاب ان یقتحم فیه، تمثّل له جبرئیل علی فرس انثی، فعرف السامری جبرئیل، و کان السامری من قوم موسی من اهل باجر و انشأ من قوم کانوا یعبدون البقر، و هو ابن عم موسی و اسمه موسی بن ظفر. و انما عرف جبریل لان امه حیث خافت ان یذبح جعلته فی غار و اطبقت علیه و کان جبرئیل یاتیه فیغذوه باصابعه، یجد فی احدی اصابعه لبنا و فی الأخری عسلا و فی الأخری سمنا، فلم یزل یغذوه حتی نشأ فلما عاینه عرفه، فقبض قبضة من اثر فرسه. و القی فی روع السّامری انک لا تلقیها علی شی‌ء فتقول کن کذا و کذا الا کان، فلم تزل القبضة معه حتی مضی موسی لوعد ربه، و کان مع بنی اسرائیل‌ حلی آل فرعون، قد تعوّروه بعلة العرس، و کانهم تأثموا منه، فاخرجوه و قذفوه فی حفرة لتنزل النّار فتاکله، فلما جمعوه قال السامری لهارون و کانت القبضة فی یده یا نبیّ اللَّه القی ما فی یدی؟ قال هارون نعم و ظن انه لبعض ما جاء به غیره من ذلک الحلی فقذفه فیها و قال کن عجلا جسدا له خوار فصار عجلا جسدا له خوار ای صوت، قیل کان یخور و یمشی، فقال هذا الهکم و اله موسی، فعکفوا علی عبادته.