تراخم

معنی کلمه تراخم در لغت نامه دهخدا

تراخم. [ تْرا / ت َ خ ُ ] ( از فرانسوی ، اِ ) مرضی است مسری و مزمن که در همجو، مخصوصاً در قسمت لاپلکی آن دانه هایی تولیدمی کند که کم کم به قسمت همجوی بن کیسی و حتی روی یامه ( قرنیه ) رسیده و بالاخره منجر به پژمردگی همجو میگردد که بشکل نوارهای التیامی در پشت پلک دیده میشود.
نشانه ها: مانند اغلب امراض مزمن شروع تراخم نیز بی سروصدا و مخفی است ، بطوری که غالباً ممکن است شخص ماهها و سالها مبتلا به تراخم باشد بدون این که مختصر توجهی به کسالت خود نموده باشد. به این ترتیب ابتدای این کسالت را غالباً هنگام معاینه بچه ها قبل از ورود به کودکستان یا دبستان و یا معاینه سربازان میشود دید. گاهی نیز برحسب اتفاق در موقعی که شخص برای چیز دیگر مثلاً ضربه چشم یا همجوئید حاد مراجعه می کند، پزشک به تراخم او پی میبرد،و اگر از این بیماران که در روی همجوی پلکی آنان پراز دانه های تراخمی است تحقیقاتی از سابقه چشم آنهابعمل آید معمولاً اظهار میدارند که تاکنون چشم درد نکشیده اند. فقط گاهی برخی از اشخاص خیلی حساس برای سنگینی پلکها و تاب ترسی ( خوف النور ) رجوع کرده و اظهار میدارند که صبحها خیلی بزحمت چشمها را باز می کنند، یادر موقع کار چشمهایشان آب ریزش دارد بنابراین نشانه های نهشتی در ابتداء همان آبریزش و تاب ترسی و سنگینی و خستگی چشمهاست. علایمی که چشم پزشک می تواند ببیند، در دوره سیر تراخم متفاوت است و بهمین جهت دانشمندان تراخم را به حالتهای مختلف تقسیم کرده و دوره دوم را که دوره تراخم کامل است برحسب اینکه با همجوئید فصلی یا همجوئید سوزاکی توأم باشد بدسته های فرعی منقسم نموده اند. در اینجا برای سهولت امر از دسته های فرعی صرفنظر میشود و برای اینکه علائم تراخم را در حالات و دوره های مختلف آن شرح دهیم آنرا بشرح زیر تقسیم می کنیم : 1- تراخم اولیه یا مشکوک. 2- تراخم عمومی یا قطعی. 3- تراخم التیامی.
تراخم اولیه : این دوره از تراخم را چون هیچ نوع نشانه خارجی ندارد بیشتر در هنگام معاینه دانش آموزان دبستانها می توان دید، در این حال اگر پلکهای کودک مبتلا را برگردانده دقت کنیم دانه هایی بقطر چهار تا هشت دهم میلیمتر در روی همجوی لاپلکی ( ملتحمه ظفره ) مخصوصاً در کنار بالایی آن خواهیم دید و چون در کودکان لنفاوی مزاج نیز دانه هایی شبیه بدانه های نامبرده منتها قدری کوچکتر دیده میشود و این خود باعث اشتباه در تشخیص است ، به این مناسبت این حالت از تراخم را برخی از دانشمندان تراخم مشکوک نامیده اند. فرق میان دانه های تراخمی و دانه های طبیعی در این است که دانه های تراخمی را همیشه رگهای کوچک احاطه کرده اند و مختصری هم از دانه های طبیعی بزرگتر میباشند و از طرف دیگر عده دانه های طبیعی شش تا هشت عددبیشتر نبوده و معمولاً در ثلث داخلی و خارجی کنار بالائی لاپلک ( غضروف ظفره ای ) جا دارند، در صورتی که عده ٔدانه های تراخمی بزودی زیاد شده و تمام کنار بالایی لاپلک را میگیرد. دانه های داخلی غالباً بهم چسبیده و توده بزرگی را درست می کنند، در صورتی که دانه های خارجی مدتها از یکدیگر جدا هستند. این حالت از تراخم ممکن است ماهها و سالها بدون تغییر مانده و بیمار از وجود آن آگاه نشود، فقط اشخاص حساس مختصر سنگینی در چشم خود احساس خواهند کرد.

معنی کلمه تراخم در فرهنگ معین

(تَ خُ ) [ فر. ] (اِ. ) از بیماری های چشم و آن متورم شدن پردة چشم و بروز جوش هایی در داخل پلک است .

معنی کلمه تراخم در فرهنگ عمید

بیماری عفونی ملتحمه و قرنیه چشم که به وسیلۀ میکروب مخصوصی سرایت می کند و عوارض آن عبارت است از تورم پردۀ چشم و بروز جوش ها یا دانه های درشت در طرف داخل پلک و خارج شدن چرک.

معنی کلمه تراخم در فرهنگ فارسی

( اسم ) مرضی است که چشم را عارض میشود و موجب پیدایش جوشهای عفونی در مخاط پلک بالا شده و پلک را از حالت معمول ضخیم تر میسازد و اگر معالجه نشود موجب ناراحتیهای شدید میگردد و عاقبت منجر به کوری میشود.

معنی کلمه تراخم در دانشنامه آزاد فارسی

تَراخُم (trachoma)
نوعی عفونت چشمی مزمن، شبیه التهاب ملتحمۀ شدید. در این بیماری، ملتحمه ملتهب شده، چرک و جوشگاه تشکیل می شود، و گاه به آسیب قرنیه می انجامد. علت آن عفونت سازواره ای شبه ویروسی، با نام کلامیدیا، است. بیماری در مناطق گرم و خشک شایع است و به درمان با آنتی بیوتیک ها پاسخ می دهد. با این حال، این بیماری شایع ترین علت منفرد کوری در جهان است. در ۱۹۹۹، ۱۴۶میلیون نفر در دنیا به تراخم مبتلا بودند. اکثر مبتلایان در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند.

معنی کلمه تراخم در ویکی واژه

از بیماری‌های چشم و آن متورم شدن پردة چشم و بروز جوش‌هایی در داخل پلک

جملاتی از کاربرد کلمه تراخم

او در ۱۴ آوریل ۱۸۶۶ در فیدینگ هیلز، ایجوام، ماساچوست زاده شد. بنا بر گواهی غسل تعمید او، نامش جوآنا منسفیلد سالیوان بود اما با این حال او را آن یا آنی می‌نامیدند. پدر و مادرش، توماس و آلیس مهاجران فقیر و بی‌سواد ایرلندی بودند. آلیس در ۱۸۷۴ از بیماری سل درگذشت. آن دو خواهر و یک برادر دیگر با نام‌های جیمز (زاده ۱۸۶۹)، الن (زاده ۱۸۶۷) و ماری داشت. پس از مرگ مادرش، او و برادرش جیمز را به توکسبری، ماساچوست منتقل کردند که آنی به مدت هفت سال در آنجا بود. در سال ۱۸۸۰ او را پس از اینکه به دلیل تراخم معالجه‌نشده نابینا شده بود به مدرسه نابینایان پرکینز فرستادند.
ز هرطرف متراکم درو وحوش و طیور ز هرطرف متراخم درو سوام و هوام