تمس

معنی کلمه تمس در فرهنگ فارسی

( اسم ) تمیس

جملاتی از کاربرد کلمه تمس

از تألیفات وی، حواشی بر کتاب عروةالوثقی تألیف محمدکاظم یزدی است و همچنین کتاب مستمسک العروةالوثقی در دوازده مجلد، از آثار اوست که به همت سید مرتضی خلخالی تصحیح و ترتیب یافت.
در این قسمت مسئله پول مجازی یو تیوب را نیز مورد تمسخر قرار می‌دهد.
همچنین این عنصر ۸۰٪ اتمسفر را تشکیل می‌دهد ولی اگر این مقدار به ۱۰۰٪ برسد (نیتروژن بسیار زیاد) در اثر فشار و کمبود اکسیژن انسان خفه می‌شود و در عرض کمتر از ۱۰ دقیقه می‌میرد.
ور عشق نزاید از این میانه خود زاین‌همه پیرایه ملتمس چیست‌؟‌!
با بخت عدو بخت تو گوید به تمسخر بیدارم و می‌دارم من پاس تو به غنو
با وجود کفش از بحر عطامی طلبی گر کسی ملتمسی می طلبد هم زکرام
فاذکر و نی گفت اول یاد کرد آخر ز ما بیش از این ما را از آن حضرت نباشد ملتمس
دوکاوان (مارمولک‌ها، مارها، تمساح‌سانان، پرندگان و غیره)
شه ملوک و سلاطین شرق رکن الدین که حاتمست ببذل و بعدل نوشروان
گمان کرد کو راتمسخر نمود دمادم به افغان وغوغا فزود
این عبارت برگرفته از یک باور قدیمی است که تمساح‌ها هنگام خوردن طعمه خود اشک می‌ریزند و به همین دلیل در بسیاری از زبان‌های مدرن وجود دارد. به ویژه در زبان‌های اروپایی که از طریق زبان لاتین نفوذ کرده‌است. عبارت اشک تمساح در یکی از نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر نیز ذکر شده‌است.
آودیس اوهانجانیان (ارمنی: Ավետիս Օհանջանյան؛ متولد ۱۲۶۱ خورشیدی در ایروان- وفات ۱۳۲۹ خورشیدی)، معمار. وی دانش‌آموختهٔ مؤسسهٔ فناوری تمسک روسیه در رشتهٔ معماری بود.
امن ماکولان جذوب ماتمست رو بدان درگاه کو لا یطعم است
به آنچه بر تو وحی شده‌است تمسک جو، تو بر ولایت علی هستی و علی صراط مستقیم است.
کاش زاهد جام‌گیرد کز تمسخر وارهد بی‌تکلف عمر این بیچاره در تیزک گذشت
شیخ الاسلام گفت: کی شیخ بوسعد مالینی حافظ صوفی آورده این حکایت از شبلی، که وی گفته: که این سروقت که دارید بناز دارید، فردا همین خواهی داشت و تا جاوید صحبت با وی باین می‌باید کرد. شیخ الاسلام گفت که از ایذر می‌‌باید برد که فردا گویند منافقان «را»: ارجعوا وراء کم فالتمسوا نوراً.
اتمسفر آیو بیشتر از دی‌اکسید گوگرد تشکیل شده‌است و اندکی دارای سدیم کلرید، منواکسید گوگرد، گوگرد و اکسیژن نیز می‌باشد.
و این معنى که کسى زبان بریده باشد و در کنجى نشسته بهتر از آن است‌ که زبان در حکم او نباشد، این است که بى‌اختیار سخن گوید که باعث فتنه و آزار باشد، و آن تمسخرها و ستم‌ها که تو با من کردى بسبب کیفر آن اعمال و گفتگو هاى خودت بدام من افتادى.