تنطق

معنی کلمه تنطق در لغت نامه دهخدا

تنطق. [ت َ ن َطْ طُ ] ( ع مص ) کمر بستن. ( زوزنی ). کمر بر میان بستن خود را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || قرار گرفتن کوههامانند کمربند در اطراف زمینی. ( از اقرب الموارد ).
تنطق. [ ت َ ن َطْ طُ ] ( از ع ، اِمص ) نطق و سخنوری. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تنطق در فرهنگ معین

( ~. ) [ ع . ] (مص ل . ) کمر بستن .
(تَ نَ طُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) سخن گفتن ، نطق کردن .

معنی کلمه تنطق در فرهنگ عمید

نطق کردن، سخن گفتن، تکلم.

معنی کلمه تنطق در ویکی واژه

سخن گفتن، نطق کردن.
کمر بستن.

جملاتی از کاربرد کلمه تنطق

مستنشق روایح بستانسرای خلد مستنطق بدایع سکّان لامکان
در مدرسه سن لویی تهران درس خواند و برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و پس از کسب دکترای حقوق و اقتصاد به ایران بازگشت و در سال ۱۳۰۶ به دعوت علی‌اکبر داور وزیر عدلیه وارد مشاغل قضائی شد. چندی معاون مدعی‌العموم (دادستان) تهران و مدتی مستنطق (بازپرس) بود.
حَتَّی إِذا ما جاؤُها ای جاءوا النار، شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ ای بشراتهم بِما کانُوا یَعْمَلُونَ قال اهل التفسیر: المراد بالجلود الفروج انّ اللَّه عز و جل حییّ یکنی روی عن عبد اللَّه بن مسعود رضی اللَّه عنه قال: یجادل المنافق عند المیزان و یدفع الحق و یدعی الباطل فیختم علی فیه ثمّ تستنطق جوارحه فتشهد علیه ثمّ یطلق فیقول: بعدا لکنّ و سحقا، فعنکنّ کنت اناضل، ای اجادل.
ساختم با وکیل و مستنطق رای اقضی القضات را چکنم
پس از روی کار آمدن رضا شاه، روزنامه‌نگاری را رها کرد و به معلمی پرداخت. در ۱۳۰۶ که علی‌اکبر داور بنای دادگستری نوین ایران را گذاشت، به کار عدلیه دعوت شد و با سمت مستنطقی (بازپرسی) به شهر اصفهان رفت. یک سال و نیم بعد، مدعی‌العموم (دادستان) اصفهان شد.
هم تو زبان بیان تو تنطق تو میکنی هم در دهان زبان تو و گفتار ما توئی
قرأ حمزة الکسائی و ابو بکر عن عاصم مثل برفع اللام علی انّه نعت للحق و الباقون بالنصب علی انّه صفة مصدر محذوف ای انّه لحق حقا مثل ما انّکم تنطقون.
و عن ابی بن کعب فی قوله تعالی: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ الایة، قال: فجمع له یومئذ جمیع ما هو کائن الی یوم القیامة، فجعلهم ارواحا، ثم صوّرهم، ثم استنطقهم فتکلموا، و کلمهم قبلا، و أخذ علیهم العهد و المیثاق، و أشهدهم علی انفسهم: أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ؟ قالُوا: بَلی‌، شَهِدْنا، أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ. قال: فانّی اشهد علیکم السماوات السّبع و الارضین السبع، و أشهد علیکم آباؤکم آدم أن تقولوا یوم القیامة: لم نعلم بهذا.
پس از مشروطیت به چند منصب اداری-سیاسی منصوب شد و تا کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ مشغول به فعالیت بود؛ از جمله به ریاست نظمیهٔ تهران رسید، نظم‌الدوله لقب گرفت و بازجوی (مستنطق) میرزا رضا کرمانی در پی ترور ناصرالدین شاه قاجار بود. سپس بقیهٔ عمر را در سوهانک در باغ خود منزوی شد.
قال النبی (ص) لبعض النّساء: «علیکنّ بالتسبیح و التهلیل و اعقدن بالانافل فانهنّ مسئولات مستنطقات».
لا تنطق فی العشق و یکفیک انین فالمخلص للعاشق صبر و جحود