تابان کردن

معنی کلمه تابان کردن در لغت نامه دهخدا

تابان کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جلا دادن. درخشان ساختن. نورانی ساختن. روشن کردن. تزلیخ. ( منتهی الارب ) :
گفت در گوش گل و خندانش کرد
گفت با لعل خوش و تابانش کرد.مولوی.

معنی کلمه تابان کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) درخشان ساختن نورانی کردن روشن کردن .

جملاتی از کاربرد کلمه تابان کردن

عقل را با عشق عالمسوز گردیدن طرف موم را سر پنجه با خورشید تابان کردن است