ترگ

معنی کلمه ترگ در لغت نامه دهخدا

ترگ. [ ت َ ] ( اِ ) همان ترک با کاف تازی است که گذشت. ( شرفنامه منیری ). ترک و خود و مغفر: ( ناظم الاطباء ) :
خدنگی که پیکانش بد بیدبرگ
فرو دوخت بر تارک ترک ترگ.فردوسی.چه افسر نهی بر سرت بر، چه ترگ
بر او بگذرد چنگ و دندان مرگ.فردوسی.که تا کی بود در جهان مرگ اوی
کجا تیره گردد سر و ترگ اوی.فردوسی.به شمشیر شیران پر از ماز ترگ
ز گرز دلیران به پرواز مرگ.اسدی.ز مرگ ار بترسی بنه تیغ و ترگ
که جنگ او کند، کو نترسد ز مرگ.اسدی.بهم بر شده خاک و خون ، خود و ترگ
بکف تیغشان گشته منشور مرگ.اسدی.نه چندان تیر شد بر ترگ ریزان
که ریزد برگ وقت برگ ریزان.نظامی.شود مرگ بر فرق خصم تو ترگ
که در رزم تو نیستش ساز و برگ.مؤلف شرفنامه منیری.- ترگدار ؛ ترکدار. سلحشور و رزم آور که ترک بر سر نهد. دارنده خود :
بریده ز هر سو، سر ترگدار
پراکنده خفتان همه دشت و غار.فردوسی.- تیره ترگ ؛ کلاه خود سیاه.
- || کنایه از خاک تیره. خاک گور :
بر او تاختن کرد ناگاه مرگ
بسر بر نهادش یکی تیره ترگ.فردوسی.و رجوع به ترک در همین لغت نامه شود.

معنی کلمه ترگ در فرهنگ فارسی

همان ترک با کاف تازی است که گذشت ترک و هود و مغفر .

معنی کلمه ترگ در ویکی واژه

کلاهخئود، کلاه‌جنگی، که ترگ ‌رومی آن نزد اقوام و قبایل شاهنامه زبان‌زد بود. سپه را همه ترگ و جوشن بداد ..... همی کرد گفتار کاموس یاد

جملاتی از کاربرد کلمه ترگ

در سال ۲۰۱۰، انور العولقی فهرستی را در نشریهٔ اینسپایر منتشر کرد که شامل رشدی و دیگر چهره‌هایی بود که القاعده ادعا می‌کرد به اسلام توهین کرده‌اند، از جمله آیان حرصی علی، لارس ویلکس (کاریکاتوریست) و سه کارمند جیلندز پستن: کرت وسترگارد، کارستن جاست و رز فلمینگ. این فهرست بعداً گسترش یافت و شامل استفان شاربونیه شد که در حملهٔ تروریستی به شارلی ابدو در پاریس به همراه ۱۱ نفر دیگر به قتل رسید. پس از این حمله، القاعده خواستار کشتارهای بیشتر شد.
از این پس به تخت و کله ننگرم جز از ترگ رومی نبیند سرم
هامر ـ پورگشتال ذکر کرده است که طایفهٔ ترک باید همان باشد که در تألیفات هرودوت به‌صورت تارژِتااوس (ترگیتاوس) و در تورات به‌صورت توقارمه (توغارمه) نوشته شده است.
ازان پس همه پیش مرگ آمدند زره‌دار با گرز و ترگ آمدند
کف اتاقِ آرامگاه از دو تخته‌سنگ سترگ تشکیل شده‌است. طبق گزارش جرج کرزن (۱۸۹۲م) تخته‌سنگ بزرگ‌تر از حفره‌های بزرگی که در آن کنده شده بود آسیب دیده بود. احتمالاً برای اینکه معلوم شود زیرش چیست.
چنان زدش بر سر که شد سرنشیب سر و ترگ بگذاشتن تا رکیب
با پیشروی در بازی دسموند متوجه می‌شود که شرکت صنایع آبسترگو توسط شوالیه‌های معبد امروزی اداره می‌شود و یکی از کسانی که از وی مراقبت می‌کند به نام لوسی استیل‌من[ز] با نشان دادن انگشت قطع شده خود به دسموند به او می‌فهماند که خودش هم عضو حشاشین است که در شرکت صنایع آبسترگو نفوذ کرده‌است.
ز سر ترگ برداشت گفتا منم هژبری کزین گونه شیر افکنم
در این که آترگاتیس، ایزد آتش پاک، خود را بر کدام شاه پیشدادی نمایان ساخت، اختلاف نظرهایی است. زیرا که اسطوره شناسان، شاهان متعددی را پیش گام کشف و استفاده از آتش دانسته‌اند.
سپه را همی گفت کوش سترگ که چندین که هستید خرد و بزرگ
همی مغز مردم خورد شیر و گرگ جز از دل نجوید پلنگ سترگ
یکی از اولین کاربردهای الکتریسیته، در مخابرات و تلگراف است که اولین بار در سال ۱۸۳۷ توسط ویلیام فوترگیل کوکه و چارلز ویتستون معرفی شد. با ساخت اولین تلگراف بین‌قاره‌ای و پس از آن کابل تلگراف بین‌قاره‌ای در دهه ۱۸۶۰، الکتریسیته جهان را قادر ساخت تا در مدت چند ثانیه ارتباط برقرار کند.[نیازمند منبع] تکنولوژی فیبر نوری و ماهواره مخابراتی به‌طور مشترک بازار سیستم برقراری ارتباط را به دست گرفته‌اند، اما به نظر می‌رسد الکتریسیته بخش اساسی این فرایند باقی بماند.[نیازمند منبع]
پس چنین می‌نماید، که گویی آترگاتیس، خدایی خویش را در عصر یکی از این پادشاهان، بر جهان نمایان ساخت.
نهان گشته بر تیغ کوهی بزرگ ز دست بداندیش کوش سترگ
این روستا در دهستان ترگور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۵ نفر (۱۱خانوار) بوده‌است.
این فیلم، نخستین اثرِ او پس از ۱۵ سال سانسور و تبعید و محدودیت بود و شباهت‌های ساختاریِ نزدیکی با فیلم رنگ انار دارد: پرداختی تئاترگونه با کمترین میزان دیالوگ و فضایی رؤیایی و سورئال.
اگر تاج ساییم و گر خود و ترگ رهایی نیابیم از چنگ مرگ
هیونی بیامد همانگه سترگ یکی نامه‌ای از دبیر بزرگ
بماناد جاوید شاه بزرگ جهان بنده ی پیشگاه سترگ