تشجیع

معنی کلمه تشجیع در لغت نامه دهخدا

تشجیع. [ ت َ ] ( ع مص ) دلیر کردن کسی را. ( زوزنی ). دلیر کردن و دل دادن کسی را. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دلیر کردن و قوت قلب دادن کسی را. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد )( از المنجد ). || به شجاعت صفت کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || دلیر گردانیدن و پیش فرستادن کسی را بر کاری. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ): شجّعه ُ علی الامر؛ جرأه ُ و اَقدمه ُ. ( المنجد ).

معنی کلمه تشجیع در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) دلیر کردن ، جرأت دادن .

معنی کلمه تشجیع در فرهنگ عمید

دلیر کردن، قوی دل ساختن، جرئت دادن.

معنی کلمه تشجیع در فرهنگ فارسی

دلیرکردن، قوی دل ساختن، جرات دادن
۱- ( مصدر ) دلیر کردن جرات دادن دل دادن . ۲- دلیر خواندن .

معنی کلمه تشجیع در ویکی واژه

دلیر کردن، جرأت دادن.
به شجاعت برانگیختن، قوت قلب دادن.

جملاتی از کاربرد کلمه تشجیع

«در وهلهٔ اول حمله و هجوم قوای دولتی به مجلس در مقابل یک مقاومت دلیرانهٔ مجاهدین راه آزادی در هم شکست و قشون مهاجم رو به فرار گذارد و قسمتی از میدان مجلس آزاد شد و در نتیجهٔ کشته شدن توپچی‌هایی که توپ‌های آن‌ها در صف مقدم بود، چند اراده توپ بدون محافظ در جلوخان مجلس باقی ماند. مجاهدین که از این پیشرفت خود تشجیع شده بودند، برای به غنیمت گرفتن توپ‌ها درب مجلس را باز کردند و چند نفر به سرکردگی اسدالله خان جهانگیر، عمه‌زاده میرزا جهانگیرخان (صور اسرافیل) در میان گلولهٔ توپ و تفنگ، خود را به توپ‌ها رسانیده و آن‌ها را در تصرف درآورده، به طرف مجلس کشیدند؛ ولی غفلتاً شلیک شدیدی از طرف قشون دولتی شد و اسدلله خان شهید گردید و چند نفر مجروح شدند…
در این سخن نوعی تهدید است، میگوید: مراقبت ایشان بکن، و از آنچه بتو فرو فرستادیم هیچ چیز بازمگیر نارسانیده، که اگر بعضی نرسانی همچنانست که هیچ نرسانیدی، شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان ذیل همین آیه گوید: بنا بروایات مشهوری که از ابی جعفر و ابی عبد اللَّه علیهما السلام نقل شده است خداوند بحضرت محمد (ص) امر کرد که حضرت علی (ع) را بولایت نصب کند و بمردم اعلام نماید، ولی رسول خدا میترسید که مردم او را بجانب داری از پسر عموی خود متهم کنند و بطعنه برخیزند، پس خداوند آیه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ... را بوی وحی کرد و او را باعلام ولایت تشجیع نمود، و حضرت روز غدیر خم دست علی (ع) را گرفت و گفت: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».
در لیبی مانند دیگر کشورهای عربی، اجازه تحصیل در رشته‌های علوم نظامی و ورود به ارتش و کسب یک شغل نظامی، بعد از استقلال فراهم شد.[نیازمند منبع] حرفه نظامی امکان تحصیل در مقاطع بالاتر را فراهم می‌ساخت و رفاه اقتصادی و اجتماعی به همراه داشت و برای بسیاری تنها راه رسیدن به فعالیت‌های سیاسی بود. برای قذافی و بسیاری از افسران تحت فرمانش که توسط گروه ناصر تحت عنوان ملی‌گرایی عربی و همچنین انزجار و دشمنی با اسرائیل تحریک و تشجیع می‌شدند حرفه نظامی برای آن‌ها حرفه انقلابی بود.