تزویر

تزویر

معنی کلمه تزویر در لغت نامه دهخدا

تزویر. [ ت َزْ ] ( ع مص ) بیاراستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). آراستن و بر پای داشتن چیزی را و راست و نیکو کردن آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بیاراستن و نیکو گردانیدن و راست کردن چیزی. ( آنندراج از کنز ). آراستن و بر پای داشتن چیزی. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ). آراستن دروغ را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). مکر و فریب کردن و بیاراستن دروغ. ( غیاث اللغات ). تزیین دروغ. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). فهو مزور؛ ای سموه ُ بالکذب. ( متن اللغة ). || ( اِ ) فریب و مکر و دروغ و دورویگی و نفاق و غدر و حیله و ریو. تلبیس. ( ناظم الاطباء ) : تمویه وتزویر آنها مرا در خشم او افکند. ( کلیله و دمنه ).
ترا حرفی به صد تزویر در مشت
منه بر حرف کس بیهوده انگشت.نظامی.زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار
پرده از سر برگرفتم اینهمه تزویر را.سعدی.گره بر سر بند احسان مزن
که این زرق و شید است و تزویر و فن.( بوستان ).از آن تصویر و تزویر استکشاف فرمود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1تهران ص 431 ). || اصلاح و نیکو کردن هر چیزی از خیر و شر. ( از متن اللغة ). || مایل گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ). || گرامی داشتن زائر را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ): استضات بهم فنورونی و زرتهم فزورونی. ( اقرب الموارد ). || احسان کردن قوم بصاحب و بزرگ خود. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || باطل گردانیدن شهادت را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ). || نشان و علامت کردن به زور و بهتان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ): زور نفسه اذا رشحها بالزور. ( منتهی الارب ). || دروغ بستن به کسی. || تهمت زدن بر کسی. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || دروغ ظاهر کردن. ( آنندراج از منتخب ). || آماده کردن کلام را در نفس خود. || چیزی را بخاطر نیکویی آن خاص خویش کردن. ( از اقرب الموارد ). || خوردن مرغ تا آنجا که چینه دانش برآید. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || تزویر خط، ساختن آن. ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ). مانند کسی خط نوشتن. خط کسی را تقلیدکردن : مزور بحسن خطه علی ابی عبداﷲبن مقلةتزویراً لایکاد یفطن له. ( معجم یاقوت چ مارگلیوث ج 1ص 411 ).

معنی کلمه تزویر در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) مکر کردن ، فریب دادن .

معنی کلمه تزویر در فرهنگ عمید

۱. آراستن کلام یا چیز دیگر.
۲. مکر کردن، فریب دادن، گول زدن، دورغ پردازی.
۳. دورویی کردن.

معنی کلمه تزویر در فرهنگ فارسی

آراستن کلام یاچی دیگر، مکرکردن، افزون کردن
۱-( مصدر ) دروغ پردازی کردن . ۲- مکر کردن فریب دادن گول زدن . ۳- دو رویی کردن . ۴- ( اسم ) دروغ پردازی . ۵- غدر حیله.

معنی کلمه تزویر در دانشنامه عمومی

تزویر (مجموعه تلویزیونی). تزویر ( انگلیسی: Distorted; کره ای:  조작 ) یک مجموعه تلویزیونی کره جنوبی سال ۲۰۱۷ با بازی نام گونگ مین، اوم جی وون، یو جون سانگ، جون هه بین و مون سونگ - گون است. این مجموعه از ۲۴ ژوئیه تا ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۷، روزهای دوشنبه و سه شنبه ساعت ۲۲:۰۰ ( کی اس تی ) از اس بی اس پخش شد.
این مجموعه داستان خبرنگارانی را روایت می کند که در تلاش برای یافتن حقیقت فسادهای جامعه هستند.
• نام گونگ مین در نقش هان مو یونگ
• اوم جی وون در نقش کوان سو را
• یو جون سانگ در نقش لی سوک مین
• جون هه بین در نقش اوه یو کیونگ
• مون سونگ - گون در نقش کو ته وون
↑ ۱٫۰ ۱٫۱ به منظور دور زدن قوانین کره که از وقفه های تبلیغاتی در وسط یک قسمت جلوگیری می کند، آنچه قبلاً به عنوان قسمت های ۷۰ دقیقه ای پخش می شد، اکنون به صورت دو قسمت ۳۵ دقیقه ای آماده می شود و هرشب دو قسمت همراه با آگهی تبلیغاتی بین آنها پخش می شود.

معنی کلمه تزویر در ویکی واژه

مکر کردن، فریب دادن.

جملاتی از کاربرد کلمه تزویر

در شعرهای ایرج میرزا، خواجو ،قاآنی و فروغی بسطامی نمونه‌های از ماه نخشب یافت نی‌شود و با بررسی این نمونه از شعرها غنایی متوجه می‌شویم که ماه نخشب در شعر غنایی ایفاء نقش ماه آسمان آیت و موضوع دیگر که با کمک این واقعه تاریخی در شعر تاریخی نمایان شد رنگ حیله و تزویر است که گاه هم رنگ معشوق می‌شود، چنانچه امیر خسرو دهلوی سروده؛
شیطان همه تدبیرش و آن حیله و تزویرش بشکست همه تیرش پیش سپر روزه
گرچه شاگرد حکم تقدیرند همه نقش خیال و تزویرند
تیم برنرز لی مخترع وب حکومت‌های غربی را اهل نفاق و تزویر دانست. زیرا آن‌ها بر روی اینترنت جاسوسی می‌کرده‌اند؛ ولی بقیه کشورها را به جاسوسی بر روی اینترنت متهم می‌کرده‌اند و آن‌ها را بدین خاطر سرزنش می‌نموده‌اند. او گفت که جاسوسی اینترنتی می‌تواند مردم را در استفاده از اینترنت برای مسائل خصوصی و جزئیات زندگی شخصی بی‌میل کند. او تصریح کرد که اینترنت باید از این‌که توسط دولت‌ها یا شرکت‌های بزرگ مورد پایش و شنود قرار گیرد محافظت شود.
خواهند جماعتی که تزویر کنند از حیله طریق شرع تغییر کنند
بله!، در آن دوره [یعنی دورهٔ آریامهری] مردم هم از کبکبهٔ غرورآمیز دربار به جان آمده بودند و تبلیغات چاپلوسانه‌ای که روز و شب گوششان را آزار می‌داد، و هم از وقاحت ریاپیشگان معدودی که در جامهٔ مقدّس روحانیت رفته بودند، دل پُرخونی داشتند، و چون در این جزوه [=افسانه‌ها]، مختصر تعریضی به هر دو دسته بود، شاید بدین مناسبت استقبالکی از آن کردند، امّا امروزه همانطور که گفتم آن دورهٔ منحوس گذشته‌است، و نه ریخت و پاشی هست و نه غارت و تبعیضی و نه حق کشی و بُهتانی و نه البته تزویر و ریائی. دیگر به چه انگیزه‌ای مردم بیایند و پولشان را صرف همچو خزعبلاتی کنند؟
این وضع ادامه داشت تا اینکه در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی و با توجه به قدرت رسیدن روحانیون در ایران، تقاضای فراوانی برای مطالعهٔ این کتاب و به ویژه افسانهٔ اصلی آن، یعنی افسانهٔ «شیخ ریا»، که مضمون آن مراحل به قدرت رسیدن یک چوپان بینوا، در کسوت یک روحانی به ظاهر پرهیزگار و معنوی را بازگو می‌کرد و از ریا و تزویری که اقتضای یک حکومت مذهبی و روحانی است، بوضوح پرده برمی داشت و از تلقینات دروغین و بازی با احساسات مذهبی مردم توسط اهالی قدرت و رواج سالوس و کذب و تزویر و چاپلوسی و تملّق در سایهٔ حکومت روحانیون سخن می‌گفت، پیدا شد.
8.باده بنوش، زیرا اگر تو گناه کنی که از چشم بیگانگان پنهان باشد و خود بدانی که گناهکاری، بهتر از عبادت و طاعت همراه با تظاهر و تزویر است.
صبحم عجبترست که گوید که صادقم وانگاه بر ضمیر تو تزویر می کند
بیامد به درگاه فرخ وزیر خداوند تزویر روشن ضمیر
بگفت این و بصد دستان و تزویر بجَست از دام همچون از کمان تیر
اسنوپی سگ داستان مصور و عامه پسند شولتز شخصیتی بدون تزویر و منصف دارد.
زهد پیدا، کفر پنهان، بود چندین روزگار پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را
خرقه تزویر را از دوش خود افکنده ایم از حجاب پرده پندار فارغ گشته ایم
دو کتاب تحت عناوین «قبیله تزویر» و «بوم و باور» از وی منتشر شده‌است.
بود تزویری به کار این پسر تا شود محروم از مال پدر
جوش و نوش هرکست گوید بیا جوش صدق و جوش تزویر و ریا