تعادی
معنی کلمه تعادی در فرهنگ معین
معنی کلمه تعادی در فرهنگ عمید
۲. با هم در دویدن مسابقه گذاشتن.
معنی کلمه تعادی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تعادی در ویکی واژه
با هم دویدن.
تباه شدن.
دور شدن از گروه.
جملاتی از کاربرد کلمه تعادی
و خاطبه لما انزوی متعادیا معاویة ذوالشیب و الرای و الفکر
لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً نصب علی الحال، ای بلغ عداوتهم نهایة، لو انفق منفق فی اصلاح ذات بینهم ما فی الارض من الاموال لم یقدر علی الاصلاح و الالفة و رفع الاحنة، وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ لان قلوبهم بیده یؤلّفها کیف یشاء. معنی آنست که اگر هر چه در روی زمین مالست و نعمت تو هزینه کنی و بذل کنی تا میان اوس و خزرج و جز از آن از قبائل متعادی با یکدیگر از عرب که میان ایشان کارهای عظیم قدیم بود از ثرات و احن، میگوید: اگر آن همه خرج کنی تا میان ایشان صلح دهی آن کینه و عداوت برگیری نتوانی، و اسلام آن را همه بسترد و برگرفت، و ایشان را همه برادران کرد، تا میان ایشان نه عداوت ماند نه تنافر. رب العالمین خبر داد درین آیت که، آن همه من کردم بفضل و رحمت خویش.