تضمن
معنی کلمه تضمن در فرهنگ معین
معنی کلمه تضمن در فرهنگ عمید
۲. پذیرفتن.
معنی کلمه تضمن در فرهنگ فارسی
۱ -( مصدر ) در برداشتن شامل بودن در ضمن داشتن . ۲ -( اسم ) شمول . جمع : تضمنات .
معنی کلمه تضمن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تضمن
وی به نسخ در آیات کتاب خدا معتقد نیست و آن را موهن مقام إلهی و مغایر علم خداوند میداند. وی آیه ما ننسخ من آیه او ننسها… متضمن ادیان پیشین و آیات کون میشمارد یعنی قرآن، ادیان قبل از خود را نسخ نموده و همچنین هر پدیدهای وقتی در اثر مرور زمان از بین برود یا از کار بیفتد، مثل آن یا بهتر از آن ساخته میشود و این سنت إلهی است و معنای نسخ، جز این نیست.
علاج بطالت: و اما محبت بطالت مقتضی حرمان دو جهانی بود، از جهت آنکه اهمال رعایت مصلحت معاش مؤدی باشد به هلاکت شخص و انقطاع نوع، و دیگر انواع رذایل را خود در معرض این دو آفت چه وقع تواند بود؟ و تغافل از اکتساب سعادت معادی مؤدی بود و ابطال غایت ایجاد، که مستدعی افاضت جود واجب الوجود، عز اسمه، است؛ و این مخاصمت و منازعت صریح بود با آن حضرت، نعوذ بالله منه، و چون بطالت و کسل متضمن این فسادات است در شرح قبح و مذمت آن به اطنابی زاید احتیاج نیفتد.
این صورتبندی متضمنِ آن است که اعمال باید بهگونهای در نظر گرفته شوند که ضابطهٔ حاکم بر آنها، قانونی برای ملکوتِ فرضیِ غایات باشد. بر این اساس، افراد باید بر اساس اصولی عمل کنند که جامعهٔ عاملانِ عقلانی آنها را بهعنوان قانون میپذیرند. در چنین جامعهای، هر فرد تنها ضوابطی را میپذیرد که بتواند بر تکتکِ اعضای جامعه حاکم باشد و در عین حال هیچ عضوی را صرفاً بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به هدف در نظر نگیرد. اگرچه ملکوتِ غایات امری ایدئال است (چون اعمالِ سایر افراد و نیز رویدادهای طبیعی باعث میشود اعمال با نیتِ خیر گاهی منجر به آسیب شود) اما به هر حال علیالاطلاق، ملزم هستیم که بهمثابهٔ قانونگذارانِ این ملکوتِ ایدئال عمل کنیم.
و اگر من صبری کردم همین مزاج داشت که هلاک دشمن و صلاح عشیرت را متضمن بود. و نیز دشمن را برفق و مدارا نیکوتر و زودتر مستاصل توان گردانید که بجنگ و مکابره. و از اینجا گفتهاند «خرد به که مردی ». که یک کس اگر چه توانا ودلیر باشد، و در روی مصافی رود ده تن را، یا غایت آن بیست را، بیش نتواند زد. اما مرد با غور دانا بیک فکرت ملکی پریشان گرداند و لشکری گران و ولایتی آبادان را در هم زند و زیر و زبر کند. و آتش با قوت و حدت او اگر در درختی افتد آن قدر تواند سوخت که بر روی زمین باشد.
بود آن دایره دور از مغایر متضمن بقوس و سه دوایر
سوم آنکه متضمن مفسده و ضرری نباشد پس اگر در امر به معروفی یا نهی از منکری مظنه ضرری به خود یا به یکی از مسلمانان باشد، وجوب آن قطع خواهد شد .
اگر شهد صفت در مذاق لطف تو هست منافع متضمن برون ز حصر و حساب
عهد اردشیر رسالهای است متضمن وصایای سیاسی اردشیر به شاههای ایرانی که پس از او به پادشاهی میرسند و در آن اندرزهایی را آورده که به کار بستن آنها، به زعم او، در اداره مملکت لازم است.
اعتقادنامه نیسن یا نیقیه نسخه طولانیتر اعتقادنامه رسولان است و در بر گیرنده مطالبی اضافی در باب شخص مسیح و عمل روح القدس است. در واکنش به مناقشه در بابالوهیت مسیح، این اعتقادنامه متضمن تاییداتی قوی از یگانگی خدا، از جمله این اصطلاحات است «خدا از خدا» و «با پدر از یک جوهر بودن». شورای نیقیه (ژوئن ۳۲۵) به رهبری تام و تمام آتاناسیوس به مثابه بخشی از جدالش با آریوس که به این موضوع اعتقاد داشت که عیسی پسر خدا است ولی دارای جوهر انسانی و نه الهی میباشد، بیان کوتاهی را در باب ایمان تنسیق کرد که اساس آن، اعتقادنامهای تعمیدی بود که در اورشلیم از آن استفاده میشد.
ژان-پل سارتر مشخصاً این باورِ بنیادیِ کانت را رد میکند که عملِ اخلاقی متضمنِ پیروی از ضابطههایی است که آنها را بهشکل انتزاعی یعنی فارغ از موقعیت و مستقل از زمان و مکانِ تاریخی، سیاسی و اجتماعی میتوان دریافت. او معتقد است که گرچه امرِ ممکن و تبعاً امرِ جهانشمول، مؤلفهٔ ضروریِ عمل است، اما هر نظریهٔ اخلاقی که موقعیتِ خاصِ اونتولوژیک یا شرایطِ خاصِ افراد را نادیده میگیرد، خودبهخود محکوم است.
و اما «عفت»: شناختی که آن عبارت است از اینکه قوه شهویه در فرمان و اطاعت عقل، و همه تصرفات آن موافق و مطابق امر و نهی قوه عاقله بود باشد، و آنچه متضمن مصلحت معاش و معاد باشد بر آن اقدام نماید، و هر چه موجب مفسده باشد از آن دوری کند و کناره جوید، و هرگز مقتضای صوابدید عقل را مخالفت نکند و باعث بر این، فرمانبرداری و اطاعت هم نباشد، مگر کمال نفس و بزرگی ذات او، یا تحصیل سعادت دنیا و آخرت و غرض او فریب مردم یا محافظت آبروی خود نباشد، و ترس «شحنه» و سلطان او را بر این نداشته باشد.
و گاه باشد که کلامی از توحید حق، یا شعری که متضمن عشق و محبت باشد بشنوند، و خود را بر زمین اندازند و کف بر لب آورند، و معذلک از حقیقت توحید و عشق و سر محبت، ایشان را مطلقا اطلاعی نیست آری:
«برای یک ملت کار کوچکی نبود که در زمانی مانند اوایل قرن چهارم چنین تصمیم عظیم و دلیرانهای بگیرد، بدین معنی که به عنوان یک ملت نخستین جماعتی باشد که از طرز فکری کاملاً مخالف با فکر مردم دنیای آن روز پیروی کند. لیکن همینکه این تصمیم گرفته شد دیگر مسلم بود که مسیحیت بایستی برای ارمنیان متضمن معنایی بسیار وسیع تر از آن باشد که برای ملتهای دیگر داشت، ملتهایی که کشورشان بعدها یعنی در دورانی به دین مسیح درآمد که این آیین بر دنیای متمدن آن روز مسلط شده بود.»
و بدان که «فاحشه» در قرآن بر چهار وجه آید: یکی بمعنی زنا است، چنان که در سورة النساء گفت: وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ، یعنی الزنا. همانست که درین سورة اعراف گفت: قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ. بیک قول این فواحش زنا است، یعنی: حرم الزنا فی السر و العلانیة، و در سورة الاحزاب گفت: مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یعنی الزنا. وجه دوم فاحشه نشوز است زنان را، چنان که در سورة النساء گفت: وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یعنی العصیان، و هو النشوز البین من المرأة علی زوجها، در سورة الطلاق گفت: وَ لا یَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَةٍ مبینة. وجه سوم آنست که در حق قوم لوط گفت در عنکبوت: إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ یعنی اتیان الرجال فی ادبارهم، و نظیر این در سورة النمل است و درین سورة اعنی سورة الاعراف. چهارم فاحشه معصیت است در شرکت، چنان که رب العزة گفت: وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً یعنی ما حرم اهل الجاهلیة علی انفسهم فی الشرک، قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ یعنی بالمعاصی و هو تحریم الحرث و الانعام و غیر ذلک. أَ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ؟ استفهام انکار یتضمن نهیا.
در کتابهای عربی و فارسی نامههایی از شاهان ساسانی یا بخشهایی از آنها نقل شدهاست. این آثار متضمن دستورالعملها و خط مشی و سیاست این شاهان است و باید آنها را از زمره آثار مربوط به کشورداری بهشمار آورد.
این جمعیت زیاد فشارهای بسیاری بر زیرساخت و خدمات اجتماعی وارد میسازد. عامل مثبت در این ارتباط تعداد بالای افراد آماده بکار است که ۳۳/۴۵ درصد از جمعیت هند را شامل میشود، و طبق پیشبینیها به دلیل کاهش نسبت وابستگی این رقم همچنان افزایش مییابد. افزایش سواد، مراقبتهای بهداشتی بهتر و خودکفایی در تولید مواد خوراکی در سالهای اخیر متضمن این شدهاست که این تعداد بالای جمعیت مشکل جدیای ایجاد نمیکند. بازار کار داخلی هند از زمان تصویب لایحهِ پرداخت نیروی کار در سال ۱۹۲۳ تحت نظارت شدید دولت هند بودهاست.
اکنون من اندر مشاهدت بابی که متضمن این معانی است بیاورم تا به حضور مقصود تو متقرب بود. و باللّه التوفیقُ.