تمیس
معنی کلمه تمیس در لغت نامه دهخدا

تمیس

معنی کلمه تمیس در لغت نامه دهخدا

تمیس. [ ت َ م َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) خرامیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تبختر. ( اقرب الموارد ).
تمیس. [ ت َ ] ( اِ ) گیاهی از تیره سوسنی ها که بالارونده و دارای برگهای متناوب ، شفاف ، قلبی شکل و نوک تیز است و ممکن است تا ارتفاع 8 گز هم برسد. گلهای آن مایل به سبزی و دارای آرایش خوشه ای است. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 198 شود.
تمیس. [ ت ِ ] ( اِخ ) الهه عدالت در اساطیر یونان که اورا با ترازو نگارند و نمایش دهند. ( از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی و ایران باستان ج 2 ص 1730 شود.

معنی کلمه تمیس در فرهنگ عمید

گیاهی بالارونده با برگ های متناوب به شکل قلب، گل های خوشه ای و به رنگ سبز، و میوه های کوچک و کروی و ترش مزه.

معنی کلمه تمیس در فرهنگ فارسی

ربه النوع عدالت در یونان باستان که با تراز و ویرا مجسم کنند ( اساطیر ) .
( اسم ) گیاهی از تیر. سوسنیها که بالا رونده و دارای برگهای متناوبشفاف قلبی شکل و نوک تیز است و ممکن است تا ارتفاع ۸ متر هم برسد . گلهای آن مایل بسبزی و دارای آرایش خوشه یی است .
الهه عدالت در اساطیر یونان که او را با ترازو نگارند و نمایش دهند .

معنی کلمه تمیس در فرهنگستان زبان و ادب

{Tamus} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از تمیسیان بالاروندۀ علفی با برگ های قلبی شکل و آرایش مارپیچی و میوه های ستۀ قرمز درخشان

معنی کلمه تمیس در دانشنامه عمومی

تمیس ( به یونانی: Θέμις ) در دین یونان باستان و اساطیر یونانی، یکی از دختران اورانوس و گایا است. او یکی از دوازده تیتان و تجسم عدالت، یزدانی دستورهای درست و فتوا دادن بر اساس رسم و سنت و قانون است و از نمادهای وی می توان به ترازوی عدالت اشاره کرد. تمیس به معنی قانون طبیعت «Law of Nature» است. او دارای توان غیبگویی بود و با وخشور و آینده نگری مرتبط است و گفته شده که او غیبگوی دلفی را بنا نهاده است. او دومین همسر زئوس به شمار می رفت و از او صاحب هورای و مویرای شد.
تمیس قابل قیاس با بانوی عدالت در اساطیر روم باستان است.
تمیس (سرده). تمیس سرده بیش از ششصد گونه از گیاهان گلدار در خانواده دایوسکورییسی و بومی مناطق استوایی و گرم زمین است. تعداد زیادی از این گونه ها، استوایی اند و تنها چند گونه در مناطق کوهستانی دیده شده است. این سرده به نام پزشک و گیاه شناس یونان باستان، دیوسکوریدس نام گذاری شده است.
معنی کلمه تمیس در فرهنگ عمید

معنی کلمه تمیس در ویکی واژه

سرده‌ای از تمیسیان بالاروندۀ علفی با برگ‌های قلبی‌شکل و آرایش مارپیچی و میوه‌های ستۀ قرمز درخشان.

جملاتی از کاربرد کلمه تمیس

فیلم آرتمیس فاول بر اساس رمان آرتمیس فاول نوشته اوئن کالفر نویسنده ایرلندی است؛ که روایت داستان پسر بچه دوازده ساله نابغه ای به اسم آرتمیس فاول است که تلاش می‌کند با به گروگان گرفتن سروان نیروی ویژهٔ پریان و اجنه با دنیای پریان و اجنه ارتباط بر قرار می‌کند و در تلاش است تا از آنها منافعی (طلا) دریافت کند.
چون حاصل عمر تو فریبی و دمیست زو داد مکن گرت به هر دم ستمیست
هم به خود یک نگه‌تغافل زن اگر آیینه قابل ستمیست
با خصم منت همیشه دمسازی چیست ؟ یا رب ، مپسند ، کآشکارا ستمیست
پس هالی به یکی از محل‌های جادویی می‌رود. آرتمیس هم که بعد از تحقیقات فراوان بالاخره کتاب مقدس اجنه را بدست آورده و از تمامی قوانین آن‌ها اطلاع دارد، چهار ماه‌است انتظار یک جن را می‌کشد و بالاخره سروان شورت را به کمک محافظش باتلر گروگان می‌گیرد. او از اجنه ۱ تن طلای ی ۲۴ عیار می‌خواهد.
آرتمیس فاول و مهاجران گمشده دربارهٔ بازگرداندن دیوها - نژاد دیگری از قوم خاص - و جزیره‌شان هایبراس از برزخ با کمک دیو جادوگری به نام شماره یک است. دیوها در زمان گذشته تصمیم می‌گیرند تا با ارتشی از جنگجوها و جادوگرانشان به انسان‌ها حمله کنند و قوم بشریت را نابود کرده تا بتوانند باری دیگر به جای زیرزمین زندگی کردن، آزادانه روی زمین زندگی کنند؛ اما جادوگران آن‌ها وردی را اشتباه خوانده و از زمین و زمان به برزخ کشیده می‌شوند، جایی که زمان بی‌معنی است.
از فخر خاتمیست در انگشت ملک تو کش ز آفتاب حلقه ست از مشتری نگین
آرتمیس فاول، نابغهٔ ۱۳ ساله همراه با محافظ غول پیکرش، باتلر، در لندن جان اسپیرو و محافظش را ملاقات می‌کنند. آرتمیس با استفاده از غنائمی که از اجنه دزدیده‌است، یک سوپر کامپیوتر می‌سازد که یک قرن از فناوری انسان‌ها جلوتر است. اسپیرو این دستگاه را می‌دزدد و به شیکاگو می‌برد. محافظ وی، آرنو بلانت نیز به باتلر شلیک می‌کند و او را تا سر حد مرگ می‌رساند. آرتمیس با استفاده از فناوری انجماد، باتلر را تا چند ساعت زنده نگه می‌دارد و از اجنه درخواست کمک می‌کند. سروان هالی شورت به کمک او می‌رود و باتلر را شفا می‌دهد. از عواقب این کار، ۱۵ سال پیر شدن باتلر است.
توسیدید اضافه می‌کند که تمیستوکلس نفوذ فراوانی در شاه پیدا کرد نفوذی بیش از هر یونانی دیگر. بنابر گفته پلوتارک مقام و موقعیت تمیستوکلس در دربار شاه کاملاً متفاوت با هر خارجی دیگر بود، وی غالباً به همراه شاه به شکار می‌رفت و به وسیله مادر شاه دعوت می‌شد که با وی هم صحبت شود. گذشته از اینها، تمیستوکلس هدایایی از شاه دریافت می‌کرد که فقط به نجبا و اشراف داده می‌شد. اگر گفته دیدوروروس قابل قبول باشد، شاه یک بانوی اصیل و نجیب‌زاده ایرانی را به عقد ازدواج تمیستوکلس درآورد. از آنجا که شاه تغییرات وسیعی را در سازمان حکومتی آغاز کرده بود، مقامات درباری نسبت به تمیستوکلس نفرت زیادی پیدا کرده بودند، زیرا چنین تصور می‌کردند این تغییرات با تحریک تمیستوکلس انجام می‌گیرد.
فارقدتنی و جائت فی غلالتها تمیس نحوی رویدا و هی عطبول
درکلف ‌آباد وهم درد محبت کراست مقتضی دود و گرد گریهٔ بی‌ماتمیست
بذات احمد ختمیست ختم کل امور که اوست اول هر کار و آخر هر کار
عالم چو خاتمیست که این است عشق قص از قصه‌است قصهٔ عشق احسن القصص
گریان فغانی از تو همین نوبهار نیست این کهنه ماتمیست که هر ماه و سال داشت
یکی از گفته‌های جالب آریستید هم این بود که در مورد خود و رقیبش تمیستوکل، که غالباً با یکدیگر عقاید مخالف و مقابل داشتند، گفته بود: «آتن وقتی منظم خواهد شد که آریستید و تمیستوکل را در چاه باراتر (پرتگاه مخوفی که محکومین مرگ را در آنجا واژگون می‌ساختند) بیندازند!»
اتمیست‌های یونان باستان بر این باور بودند که همهٔ اشیاء از اتم‌ها تشکیل یافته‌اند. طبق نظر آن‌ها، اتم‌ها ذرات بسیار کوچکی هستند که از لحاظ فیزیکی (ولی نه از لحاظ هندسی) غیرقابل تقسیمند. میان اتم‌ها فضای تهی است؛ اتم‌ها فناناپذیرند؛ همیشه در حرکت بوده‌اند و همیشه در حرکت خواهند بود؛ و تعداد اتم‌ها و حتی تعداد انواع آن‌ها بی‌نهایت است. تفاوت هر نوع اتم با نوع دیگر؛ در شکل، اندازه و درجه حرارت است.
در ماه اوت ۲۰۰۳ به نام اسپاندی، یکی از هورای‌ها (ساعت‌ها) مسئول هفتمین ساعت(که در آن بعد از ناهار برای خدایان شراب می‌ریزند) نامگذاری شد.ساعت‌ها الهه‌های زمان‌های روز و همچنین فصل‌ها دختران زئوس (ژوپیتر)و تمیس بودند.
در فیلم، ۳۰۰ اسپارتی سال ۱۹۶۲، آرتمیس توسط آنه ویکفیلد به تصویر کشیده شده‌است.
تمیستوکل کو بد به دریا امیر به زنهار آمد بر اردشیر
کتاب چهارم، دومین تلاش اپال کوبویی برای سلطه بر جهان را نقل می‌کند، بعد از اولین تلاش نا موفق او در آرتمیس فاول و ماجرای شمال.