تخت روان
معنی کلمه تخت روان در فرهنگ معین
معنی کلمه تخت روان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تخت روان در دانشنامه عمومی
معنی کلمه تخت روان در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تخت روان
زیر آن تخت روان هر جای جوی بود سرگردان عزازیلش چو گوی
سرانجام باقیماندهٔ نیروهای بیزانسی راه بازگشت به قسطنطنیه را در پیش گرفته و استوراکیوس را نیز بر تخت روان گذاشته با خود بردند. با این حال آسیبدیدگی او بیش از حدی بود که بهبود یابد و چون فرزندی نیز نداشت این سئوال پیش آمد که پس از او چه کسی جانشینش خواهد شد. پروکوبیا، خواهر استوراکیوس و همسر میخائیل معتقد بود که پس از برادرش باید قدرت به میخائیل و فرزندان او برسد اما تئوفانو، همسر آتنی استوراکیوس معتقد بود که در صورت مرگ همسرش باید قدرت در دستان او قرار گیرد.
نشئهٔ تسلیم حاصلکنکه مشتی خاک را باد هم گر می برد تخت روانی می شود
در ژوئیه ۱۹۰۹ پس از تعطیلی مجلس در دوره محمد علی شاه و به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، مجاهدان مشروطه خواه گیلانی به سوی پایتخت روان شدند و با فتح تهران به همراه عشایر بختیاری، نظام مشروطه را باز در ایران مستقر کردند و سپهدار اعظم تنکابنی، فرمانده مشروطه خواهان گیلانی نیز صدر اعظم ایران شد.
فارغ است از سنگ ره تخت روان بیخودی گر طواف کعبه می خواهی بر این محمل نشین
گر باد به فرمان سلیمان زمان بود مجنون ترا ریگ روان تخت روان است
زحمت بادیه و خار مغیلان نکشند بیخودانی که ز دل تخت روان ساخته اند
چون ریگ، سیر دامن صحرایم آرزوست تخت روان ز آبله پایم آرزوست
در کودکی از جبهه من عشق عیان بود گهواره ز بیتابی من تخت روان بود
که دارنده تاج و شمشیر و تخت روان کرد رایت به نیروی بخت
جواهرخانه شاه جهان است مگو تخت روان، گنج روان است
ارشک پسر داریوش دوم که بعدها پس از جلوس به تخت موسوم به اردشیر دوم گردید با استاتیرا دختر هیدرانس سوم (ویدرن) یکی از بزرگان و اشراف پارسی و از نسل ویدرنه متحد داریوش بزرگ ازدواج کرد. برادر استاتیرا موسوم به تری تخمه نیز با آماستری دختر داریوش دوم و پروشات ازدواج کرده بود. استاتیرا آنگاه که ملکه شد، در تخت روان باز و بی پرده حرکت میکرد و به اشخاصی از زنان اتباع خود اجازه میداد که به او نزدیک شده درودش گویند و این رفتار او پارسیان را خوش آمد.
سلطان غم نگر که سعیدا به زور فکر اقبال [و] بخت و تخت روانم گرفته است