معنی کلمات حرف "ت" - صفحه 23
- تاریخ المستبصر
- تاریخ الیعقوبی
- تاریخ انحطاط مجلس
- تاریخ بنی اسرائیل
- تاریخ بوشهر
- تاریخ عضدی
- تاریخ علم کلام
- تخصیص حکم
- تخصیص فزاینده
- تخصیص قران به سنت
- تخصیص مسافت ـ زمانی
- تخصیص معنایی
- تخصیص نسبی سفر
- تفصیل مرکب
- تفصیل کردن
- تام سوی
- تاماری تو
- تاماری سور مر
- تامین دلیل
- تان یو
- تانسور گشتاور لختی
- تانی ژن
- تانیث مذکر
- تعجب کردن
- ترس و لرز
- تقویت کردن
- تال پا
- تالاب سازی
- تاول فلز
- تب بند
- توسعۀ گردشگری
- توسرخ
- توستان
- توزیع متقارن
- توزیع شعاعی
- توزیع شده
- توزون
- توزو
- توزنده جان
- توماس اکوئینی
- تولیان
- تولوزا
- تولاد
- توقان
- توفیق اسماعیل
- توفل
- توغر
- توصیه به تسلیم
- توصیف تصویر
- تندرو
- تندخو
- تنبک
- تنال
- تناسخی
- تغابن
- تمهید
- تملیک
- تن زدن
- تنباکو
- تابع خطی
- تخشی
- تخفوها
- تخفون
- تخفوا
- تخطف
- تخطر
- تخصیص قطعی
- تخصیص حافظه
- تخصص ریشه
- توانگر دلی
- توانگر جاه
- توانکش
- توانمندسازی زنان
- توانا کن
- توانا کردن
- توان هوانگ
- توان فضایی
- توان فرسا
- تماشا بین
- تماس گرفتن
- تماس کوتاه
- تماس مجدد
- تماس راداری
- تلگراف در ایران
- تلکا
- تلویزیون کابلی
- تلویزیون ماهواره ای
- تلویزیون دینی
- تجمع کردن
- تجلی زار
- تجلی اول
- تجلى
- تجسسوا
- تجزیه گر
- تجزیت
- تجرگ
- تجرود
- تفیض
- ترجیح بلامرجح
- تفسیر قران
- تیغ ور
- تیغ پر
- تیغ کش
- تیغ گرای
- تیغزار
- تیغن
- تیغه باز
- تیفاش
- تراوش کردن
- تراوندگی
- تراوی
- تراکم ژنی
- تیلبورگ
- تراموای برقی
- ترامو
- ترالس
- ترازیابی مثلثاتی
- ترادیف
- تراخمی
- تقریرات اصول
- تقریر بحث السید البروجردی
- تقرب حاصل کردن
- تقرب بلعم بن باعورا
- تقدیم و تاخیر
- تقدیم داشتن
- تقدیم بیان
- تقدیس خدا
- تقدیر رفتن
- تخصیص سلاح
- تاب گیر درز
- تاب کاری کم دما
- تاب دهی تصویر
- تاب اوری
- تاب اوردن
- تاب اور
- تلفن همراه هوشمند
- تلستار
- تن بست
- تن بتن
- تن اردشیر
- تمییزی
- تمین
- تموکو
- تموچین
- تمون
- تموغه
- تموزی
- تیر هوائی
- تیر فرعی
- تیر شهاب
- تیر سراسری
- تیر سحر
- تیر ساده
- تیر خورده
- تیر حامل
- تیر امان
- تیده
- تامس
- تمسخر کردن
- تمسسه
- تمسون
- تمندگان
- تموزان
- تن تنها
- تفوح
- تثبیت ژن
- تناسبات
- تاتها
- تاج اسکندری
- تحضیض و اهتمام
- تحلیل اتصال گم شده
- تصفیۀ اب
- تن اسایی
- تونل سرعت بالا
- تونل عوارضی
- توهم کردن
- تن دهی
- تن زن
- تن زده