تنوین

معنی کلمه تنوین در لغت نامه دهخدا

تنوین. [ ت َن ْ ] ( ع مص ) منوّن کردن اسم.( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نوشتن نون. ( از اقرب الموارد ). الحاق نون به کلمه بصورت دو زبر -ً یا دو زیر - یا دو پیش -ٌ. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) ( از فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ ) نون ساکن که در آخر اسماء خوانند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). در اصل مصدر و بمعنی درآوردن «ن » در کلمه باشد و در اصطلاح نحویان نون ساکنی است که بر حرکت آخر کلمه درآید و برای تأکید فعل نباشد. مقصود از ساکن بودن آنست که بذات ساکن باشد و به همین جهت حرکت عارضی بر آن وارد می شود چنانکه در «عادن الاولی » که دراصل «عاد الاولی » بوده است و بواسطه اجتماع ساکنین حرکت پیدا کرده است. و نون ساکن در جائی تنوین است که بحرکت حرف آخر کلمه درآمده باشد، نه آنکه خود حرف آخر کلمه باشد چنانکه در «من » و «لدن » و تنوین اختصاص به آخر اسم ندارد بلکه در آخر فعل هم می آید چنانکه در تنوین «ترنم »، و اینکه در تعریف قید شده برای تأکید فعل نباشد بمنظور اخراج نون تأکید از تعریف تنوین بود زیرا نون تأکید هم ساکن است و هم به آخر کلمه درمی آید. بهر حال تنوین را پنج قسم مشهور بود: تنوین تمکن ، تنوین تنکیر، تنوین مقابله ، تنوین عوض ، تنوین ترنم. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به ترکیبهای این کلمه شود. دو زبر، دو زیر، دو پیش که به آخر کلمات عربی در حالت نصبی و جری و رفعی افزوده شود: عالماً، امیر، شاعرٌ. ج ، تنوینات. توضیح اینکه تنوین مخصوص کلمات عربی است و الحاق آن به کلمات فارسی و اروپائی غلط است ، مثلاً: جاناً، رایگاناً، تلگرافاً، تلفناً نادرست است. ( فرهنگ فارسی معین ). تنوین در فارسی با نون قافیه آید. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ):
آنچنان دلها که بدْشان ماء و من
نعتشان شد بل اشد قسوةً .مولوی ( از یادداشت ایضاً ).موسیا در پیش فرعون زمن
نرم باید گفت قولاً لیناً .مولوی ( از یادداشت ایضاً ).آنکه گوید رمز قالت نملةٌ
هم بداند راز از این طاق کهُن.مولوی ( از یادداشت ایضاً ). || نون تنوین در فارسی گاه به الف بدل شود و در این حالت قبل از کلمه منوّن ، حرف «ب » را اضافه کنند مانند بعمدا بجای عمداً:
ستور از کسی به که بر مردمی
بعمدا ستوری کند اختیار.

معنی کلمه تنوین در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) دو زَبَر یا دو زیر یا دو پیش که به آخر کلمات عربی در حالت نصبی ، جری و رفعی افزوده می شود.

معنی کلمه تنوین در فرهنگ عمید

در دستور زبان عربی، دو فتحه، دو کسره، و دو ضمه که در آخر برخی کلمات عربی درمی آید و با صدای ـَن، ـِن، و ـُن تلفظ می شود: عالماً، عامداً، واقعاً. &delta، تنوین مخصوص کلمات عربی است و اگر کلمۀ فارسی را با تنوین بنویسند یا تلفظ کنند غلط است: زباناً، جاناً، ناچاراً.

معنی کلمه تنوین در فرهنگ فارسی

منون کردن کلمه
۱- ( مصدر ) ( نحو ) دو زبر یا دو زیر یا دو پیش دادن به کلمه ۲.- ( اسم ) ( نحو ) دو زبر دو زیر دو پیش که به آخر کلمات عربی در حالت نصبی جری و رفعی افزوده شود : عالما امیر شاعر . جمع : تنوینات . توضیح تنوین مخصوص کلمات عربی است و الحاق آن بکلمات فارسی و اروپایی غلط است مثلا جانا رایگانا تلگرافا تلفنا نادرست است .
نون ساکن که در آخر اسمائ خوانند . در اصل مصدر و به معنی آوردن ن در کلمه باشد و در اصطلاح نحویان نون ساکنی است که بر حرکت آخر کلمه در آید و برای تاکید فعل نباشد .

معنی کلمه تنوین در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تنوین، حرف ن ساکن و زائدی در عربی که لفظاً پس از مصوت های کوتاه (ــَ، ــِ، ــُ) می آید و با دوبار نوشتن آن ها (ــً، ــ ٍ، ــُـُ / ــٌ) نشان داده می شود. در عربی تنوین فتح، روی تای مربوطه (ة)، الف مقصوره (ی ') و «الف» در آخر کلمه نوشته می شود.
اولین بار، ابوالاسود الدُؤَلی تنوین را به کار برد که به شکل دو نقطه روی هم نشان داده می شد.
کارربرد
گاه تنوین برای جداکردن اسم ها ی متمکّن و غیر متمکّن، به جای نقصانی که در «بناء» به وجود می آید، و برای جداکردن اسم های معرفه و نکره به کار می رود.
اقسام
دستورنویسان تنوین را از ویژگی های اسم می دانند و آن را به چهار نوع تقسیم می کنند:
← تمکین
...

معنی کلمه تنوین در ویکی واژه

دو زَبَر یا دو زیر یا دو پیش که به آخر کلمات عربی در حالت نصبی، جری و رفعی افزوده می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه تنوین

وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا یعنی انکم تعبدون هذه الاوثان لا لحجة قامت بذلک، بل لتتوادّوا بها و تتحابّوا علی عبادتها و تتواصلوا کما یتحاب المؤمنون علی عبادة اللَّه. ابراهیم قوم خود را گفت که بت پرستان بودند شما این بتان را که می‌پرستید نه از آن می‌پرستید که شما را حجّتی است و بیّنتی بر پرستش آن لکن میخواهید تا شما را در عبادت آن بتان اجتماعی باشد و دوستی با یکدیگر، تا یکدیگر را اتّباع میکنید و بر ان اتباع دوست یکدیگر میشوید هم چنان که مؤمنان در عبادت اللَّه با یکدیگر مهر دارند و دوستی آن گه گفت: فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً این مهر و این دوستی شما در دنیا است و روز قیامت منقطع گردد و از آن دوستی هیچ نفع بشما باز نیاید بلکه با عداوت گردد، و نه چون دوستی مومنان بود که در قیامت بماند و نفع آن پدید آید. همانست که جای دیگر گفت: الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ... مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ درین حروف سه قراءت است ابن کثیر و کسایی و یعقوب مودّة برفع خوانند بی‌تنوین. بَیْنِکُمْ حفص بر معنی اضافت، یعنی هی مودّة بینکم کقوله: لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ ای هذا بلاغ. حمزه و حفص مَوَدَّةَ بنصب خوانند بی‌تنوین بَیْنِکُمْ بر اضافت، یعنی اتخذتم مودّة بینکم. باقی مَوَدَّةَ منصوب خوانند بتنوین بَیْنِکُمْ منصوب علی الظرف.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ ای لو سألت یا محمد هؤلاء المشرکین الذین یخوفونک بآلهتهم فقلت لهم: مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ، فسألهم النّبی علیه الصّلاة و السلام عن ذلک فقالوا: اللَّه خلقهما، فقال اللَّه لمحمد علیه الصلاة و السلام. قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ شدّة و بلاء و ضیق معیشة. الضّرّ اذا قرن بالنفع فتح الضّاد و اذا افرد ضمّ و هو اسم لکلّ مکروه، هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضُرِّهِ ای هل الاصنام دافعات شدّته عنّی؟ أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَةٍ نعمة و برکة هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ قرأ اهل البصرة: «کاشفات» «ممسکات» بالتنوین «ضرّه» و «رحمته» بنصب الرّاء و التاء.
حمزه و کسایی دکاء خوانند ممدود و مفتوح بی‌تنوین، و هی صفة موصوف محذوف، و التقدیر جعله ارضا دکّاء ای ملساء مستویة. باقی قرّا دکّا خوانند مقصورا منوّنا و الوجه انه علی حذف المضاف، ای ذا دکّ، او مصدر بمعنی المفعول، ای جعله مدکوکا.
قوله: مَثْنی‌ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ پارسی آنست که دوان دوان، و سه ان سه ان، و چهاران چهاران، و عرب ثنای گویند تا بعشار، و این لغت تمیم است و آنچه تنوین در آن نیست دو علامت راست: یکی آنکه نکرت است و الف و لام در آن نه، دیگر آنکه معدولست از جهت خویش که اصل آن اثنین است و ثلاثة و اربعة.
«کبر مقتا» فیه اضمار، تأویله: کبر جدالهم و قولهم مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِینَ آمَنُوا کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ قرأ ابو عمرو ابن عامر «قلب» بالتنوین، و قرأ الآخرون بالاضافة، فمن نوّن جعل الکبریاء و الجبروت نعتین من نعوت القلب و یعنی به صاحبه کقول العرب: ید بخیلة و ید یابسة یعنون صاحبها.
قوله تعالی: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها قراءت یعقوب عشر بتنوین است، امثالها برفع، و معناه: فله حسنات عشر امثالها، ای امثال الحسنة التی عملها. باقی باضافت خوانند، و معناه: فله عشر حسنات امثالها. قومی گفتند: حسنة درین آیت توحید است، و سیئة شرک، میگوید جل جلاله: هر که فردا در قیامت توحید آرد، که در دنیا موحّد بوده، و خدای را بیگانگی شناخته، و شرک نیاورده، عمل وی مضاعف کنند، یکی را ده نویسند، و بده جزا دهند، و هر که شرک آرد که در دنیا مشرک بوده، جزاء خود بیند مثل فعل خود، بسزای خود، و آن جزاء آتش دوزخ است، و عقوبت جاودان، یعنی که این عقوبت مثل آن عمل است، که آن عمل اعظم الذنوب است، و این آتش اعظم العقوبات، و ذلک قوله تعالی: جَزاءً وِفاقاً ای وافق الجزاء العمل.
قُلْنَا احْمِلْ فِیها ای فی السفینة مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ. قرأ حفص: مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ بتنوین لام کلّ، و کذلک فی المؤمنین، و المعنی: من کل شی‌ء فحذف المضاف الیه و نوّن کلا بعد حذف المضاف الیه، و زوجین نصب مفعول احْمِلْ و المراد احمل فی السفینة من کل شی‌ء او من کل صنف من الحیوان زَوْجَیْنِ ذکرا و انثی، ثم قال: اثْنَیْنِ علی سبیل التأکید و التحقیق. و قرأ الباقون: مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ مضافا غیر منون فی السورتین. و الوجه ان کلا اضیف الی الزوجین و جعل قوله: اثْنَیْنِ مفعول احْمِلْ و المعنی: احمل اثنین من کل زوجین، ای احمل من کل شی‌ء له زوج اثنین ذکرا و انثی، و الزوج فی کلام العرب کل واحد معه قرین، و الاثنان زوجان، یقال: علیه زوجا نعل اذا کان علیه نعلان و کذلک عنده زوجا حمام.
باز نقش مخالفت کم شد از جهان همچو صورت تنوین
در میان نیست و ز بیان پیداست این میان نیست نون تنوین است
بی نشان همچو نون تنوینی بی عمل همچو حرف محذوفی
در خط عربی از حرکات کسره و فتحه و ضمه و تنوین و سکون (ــَـ، ــِـ، ــُـ، ...) و مانند آن‌ها استفاده می‌شود که به این امر، اِعراب‌گذاری در نحو عربی به تغییر حرکت آخرین حرف کلمه گفته می‌شود می‌گویند و از نظر تعریف و کاربرد با تعریف نشانه‌های زیروزبری در زبان‌شناسی تفاوت دارد.