معنی کلمات "فرهنگستان زبان و ادب" - صفحه 12
- ارزش
- ایدز
- انتگرال
- آنالیز
- بام
- بار
- بده
- آب دهی
- اشباع
- آشکارساز فروسرخ
- آبگیری
- بست
- استخوان گونه
- الکتریسیته
- اوب
- آبگرم
- آوار
- اباره
- آباره
- برگ بو
- آب درمانی
- آب خور
- آب سنگین
- آبرنگ
- آبدار
- آبکش
- آبکپک
- برساخته
- آي
- بسپار
- بستر دریا
- بستره
- آلاینده
- آلایش
- استودان
- آبگریز
- آبستنی
- آبیاری
- آبنبات
- آتشکده
- آتشبس
- آب شور
- آب نبات
- آستانه
- آشفته
- آذرخش
- برازندگی
- آنزیم
- بازدارنده
- بارداری
- بازمانده
- اهله
- آب گرم
- آب فشان
- آوج
- آهنگ
- ایست
- آب زیرزمینی
- آفتاب پرست
- انبار غله
- آبدارخانه
- باره
- آبشور
- الیاف
- آکوستیک
- برق
- بشکه
- ابریشمی
- استعمارگر
- ايست
- بساک
- آسيا
- آسیا
- سفیدک
- درونزاد
- اجبار
- اجباری
- بازیابی
- اتلاف
- آشفتگی
- بزرگراه
- بریدگی
- استخراج
- باکتری
- آسیبرسان
- بافتی
- ابهام
- آغازگر
- انگشتان دست
- آرک
- باستانشناسی
- آماس
- بالایی
- افت بال
- بشر
- بسامد
- آهنربا
- آهن ربا
- آهنربا
- تراورس
- آزمون
- برگشته
- تعارضی
- حل تعارض
- برابری جنسیتی
- انساندوستانه
- برخورد
- آراب
- بخو
- آنفلوآنزا
- ارمان
- آرمان
- آبکاری
- استعاره
- بارکن
- رشد بلور
- بخارآب
- بریدن
- آتم
- برآر
- بازده
- آذرآواری
- تانژانت
- آواری
- بخش مراقبتهای ویژه
- آبرفت
- بازیافتنی
- بدافزار
- برانگیخته
- آسیبپذیری
- اوز
- دیرگداز
- ریشهشناسی
- آمار استنباطی
- استنباط آماری
- اخترسنجی
- باتلاق
- انزال
- انفجار
- آتش زا
- برج
- باتری
- آتشبار
- انتخابات مقدماتی
- بدگمانی
- اشتقاق
- آستر
- بسته
- ایالت
- آبیاری بارانی
- تنقیه
- ديد
- بخت
- بادرنجبویه
- زاپاس
- انبساط گرمایی
- انبساط
- ارك
- آغازیان
- استخوان بندی
- خس خس
- املایی
- اختفا
- آشکوب
- بریان کردن
- سحابی خرچنگ
- آغازش
- آشیانه
- آذرین
- بالون
- برجسته
- اندازه گیری
- بستر
- بازدار
- افیون
- بافت
- اماج
- برگچه
- بد حالی
- اتراق
- ذی نفع
- سیاه گوش
- اژدرافکن
- خودکاره
- اثر زمین
- آگاهی جمعی
- ابرپیوند
- اسبیان
- ارتقای سلامت
- آرمانگرا
- آب سخت
- بازخورد مثبت
- اختلال عاطفی
- تخممرغی
- اوج
- برکناری
- ارتعاش
- آونگ
- آژنگ
- آهنگ ساز