آبیاری
معنی کلمه آبیاری در لغت نامه دهخدا

آبیاری

معنی کلمه آبیاری در لغت نامه دهخدا

( آبیاری ) آبیاری.[ آب ْ ] ( حامص مرکب ) کار آبیار. سقایت :
به آبیاری دولت بباغ نصرت شاه
بسال فتح گل خارمند شد بویا.خوندمیر مورخ.- آبیاری کردن ؛ آب دادن. مشروب کردن. آب پاشی کردن. آب زدن. سیرآب کردن.
ابیاری. [ اَب ْ ] ( ص نسبی ، اِ ) منسوب به ابیار. || دیبائی مُخطَّط و راه راه لطیف و نازک بافته و بهترین آن ابیاری کافوری بوده است :
از درج برد و مخفی و ابیاری و بمی
سرخط همی ستانم و تکرار میکنم.نظام قاری.نرمدست و قطنی و خاراو حبر
برد و ابیاری و مخفی آشکار.نظام قاری.بخطهای ابیاری و برد و مخفی
نوشتند القاب و مدح و مناقب.نظام قاری.رخت ابیاری و مثالی و تابستانی
ساده در زیر و خط آورده ببالا پندار.نظام قاری.اطلس است امرد و ابیاری سبز است بخط
پوستین صاحب ریش است و در آن هم اطوار.نظام قاری.کهلی آنروز که ریشت شمرند ابیاری
پیریت صوف سفید است گه استغفار.نظام قاری.|| نوعی کبوتر. || نوعی پرستو.

معنی کلمه آبیاری در فرهنگ عمید

( آبیاری ) ۱. کار و پیشۀ آبیار.
۲. آب دادن باغ یا کشتزار.
نوعی پارچۀ ابریشمی راه راه.

معنی کلمه آبیاری در فرهنگ فارسی

( آبیاری ) ( بنگاه مستقل ) بموجب قانون اردیبهشت ماه ۱۳۲۲ که در مرداد ۱۳۲۴ بموقع اجرا در آمد موسسه ای بنام [ بنگاه مستقل آبیاری ] تاسیس شد و امور مربوط به آبیاری در آن متمرکز گردید . بموجب قانون مذکور تاسیس شرکتهای آبیاری بدان بنگاه منتقل شد . این بنگاه توسط هیات مدیره ای مرکب از سه تن اداره می شود . رئیس هیات مدیره که سمت مدیریت عامل را دارد با موافقت وزارتین دارایی و کشاورزی تعیین می گردد . اموری که تاکنون توسط بنگاه تا کنون انجام شده عبارتست از : آبیاری شبانکاره ساختمان سد شبانکاره سد های آبریز صیقلان رود بار و حشمت رود تاسیس ایستگاههای هواشناسی و اندازه گیری آب رود های کشور تنظیم تقسیمات آبهای رود خانه های ایران .
کار آبیار شغل و عمل آبیار میر آبی .
کار آبیار
( صفت ) منسوب به ابیار ( دیهی است میان مصر و اسکندریه ) . ۱ - دیبایی مخطط و راه راه لطیف و نازک بافته و بهترین آن ابیاری کافوری بوده است . ۲ - نوعی کبوتر ۳ - نوعی پرستو .

معنی کلمه آبیاری در فرهنگستان زبان و ادب

آبیاری
{irrigation} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] استفادۀ سازمان یافته از آب در کشاورزی برای تولید گیاه

معنی کلمه آبیاری در دانشنامه عمومی

آبیاری. آبیاری فرایند رساندن مقادیر کنترل شده آب به گیاهان و درختان در فواصل زمانی مورد نیاز است. آبیاری به رشد محصولات کشاورزی، حفظ مناظر و احیای پوشش گیاهی در مناطق خشک و در دوره هایی با بارندگی کمتر از میزان متوسط سالیانه کمک می کند. آبیاری همچنین در تولید محصولات زراعی کاربردهای دیگری نیز دارد از جمله: محافظت از یخبندان، سرکوب رشد علف های هرز در مزارع غلات و جلوگیری از تحکیم خاک. در مقابل، نوعی از کشاورزی که فقط به بارندگی مستقیم متکی است به عنوان کشاورزی دیم شناخته می شود.
از سیستم های آبیاری همچنین برای خنک سازی دام ها، مهار گرد و غبار، دفع فاضلاب و استخراج معادن نیز استفاده می شود. آبیاری اغلب همراه با زهکشی، یعنی حذف آب های سطحی و زیر سطحی از یک منطقه مشخص، مورد مطالعه قرار می گیرد.
انواع آبیاری از جمله آبیاری سطحی و آبیاری زیر سطحی یکی از ویژگی های اصلی کشاورزی برای بیش از ۵۰۰۰ سال بوده است و محصول بسیاری از فرهنگ ها است. از گذشته، آبیاری پایه و اساس اقتصاد و جوامع در سراسر جهان، از آسیا تا جنوب غربی ایالات متحده بوده است.
معنی کلمه آبیاری در فرهنگ عمید
معنی کلمه آبیاری در فرهنگ فارسی
معنی کلمه آبیاری در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه آبیاری در دانشنامه عمومی

معنی کلمه آبیاری در دانشنامه آزاد فارسی

آبیاری. آبْیاری (irrigation)
آبْیاری
تأمین آب به روش های مصنوعی برای نواحی کشاورزی خشک، از طریق بستن سد و احداث آبراه. ایرادهای این شیوۀ تأمین آب آن است که طی آن نمک ها روی سطح زمین جمع و سرانجام موجب ناباروری خاک می شوند. همچنین، گل و لای غنی رودخانه ای در پشت سدها نگه داشته می شود و به فقیرشدن زمین های پایین دست سد و کاهش آبزیان آن نواحی می انجامد. پیشینۀ عملیات آبیاری در اوراسیا و قارۀ امریکا به هزاران سال می رسد. یکی از این عملیات هدایت طغیان سالانۀ نیل در مصر به کانال ها بود که از دوران باستان صورت می گرفت تا این که سدّ مرتفع اسوان روی نیل بسته شد.

معنی کلمه آبیاری در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آبیاری. آبیارى به آب دادن به زمینی که در آن چیزی می روید اطلاق می گردد که فقهاء از آبیاری، به مناسبت در باب هاى زکات، تجارت، مساقات، نکاح و احیاء موات سخن گفته اند.
با عقد مساقات، آبیارى زمین و فراهم کردن مقدمات آن بر عامل واجب مى شود.
العروة الوثقى، ج۲، ص۷۳۹.
هر یک از خریدار میوه درخت و مالک درخت در صورت مصلحت داشتن و زیان نداشتن آبیارى براى دیگرى، مى تواند درخت را آبیارى کند و هیچ یک نمى تواند دیگرى را از آبیارى منع نماید، مگر در صورتى که هر دو زیان ببینند.اگر آبیارى به زیان یکى و مصلحت دیگرى باشد، مصلحت خریدار مقدم است.
جواهر الکلام، ج۲۴، ص۸۱-۸۲.
ترک آبیارى زراعت، درخت و مانند آن ها به گونه اى که نابخردى و اسراف شمرده شود،حرام است.
جواهر الکلام، ج۳۱، ص۳۹۷-۳۹۸.
...

معنی کلمه آبیاری در ویکی واژه

(کشاورزی): توزیع و هدایت آب به پای بوته‌ها یا درختان. شغل و عمل آبیار.
منسوب به آبیار: دیبایی مختلط و راه‌راه لطيف و نازک بافته و بهترين آن ابیاری کافوری بوده.
منسوب به آبیار: کبوتر و پرستو.

جملاتی از کاربرد کلمه آبیاری

بند برق کجکی یکی از پروژهای مهم ولایت هلمند بشمار می‌رود. این بند با داشتن سه توربین ظرفیت تولید ۵۱ میگاوات برق را دارد؛ این سد بزرگ‌ترین سد آبیاری کشور از نظر بزرگی و پس از سد نغلو دومین سد افغانستان از نظر تولید برق می‌باشد.
نشاط زندگی خواهی نم چشمی مهیاکن همین‌، اشک است اگرهست آبیاری نخل ماتم را
به تخم کاری طبع و به آبیاری فکر چه احتیاج مرا وصف تو گل خودروست
از آنجایی که این رودخانه منبع تامین آب برای شهرها و روستاهای دشت قزوین نیز بود، همین ویژگی آبیاری ابهررود در گذشته و در فصول تابستان به یکی از عوامل اختلاف بین ابهر و تاکستان تبدیل می‌شد. یکی از حوادث تاریخی که در کتاب اخیر اشاره شده است، مربوط به تخریب تمام بندهای ابهر (به جز بند بزرگ) توسط سرلشگر خدایارخان از نظامیان دوران رضاشاه است.
ز دریاهای فیض و رحمتت یک رشحه کم ناید ز ابر مکرمت بر کشته ی ما آبیاری کن
در آن روزی که کردند آبیاری خاک آدم را نمک پروردهٔ شور محبّت شد خمیر من
به‌گلشنی‌که ادب داشت آبیاری حیرت نمو ز جوهر آیینه وام‌کردگیاهم
آبیاریهای حرص اوهام خرمن می‌کند هرکجاکشتی نباشد جلوه‌گر حاصل‌کجاست
اولین بار مسلمانان روشهای آبیاری مکانیزه توسط نیروی حیوانات اهلی، نیروی باد و نیروی آب را به اسپانیا وارد کردند که باعث رسیدن آب به سرزمین‌های بلند و دوردست و افزایش قابل توجه میران محصولات شد.
این ساختمان سه طبقه دارای یک ردیف حصارهای راست گوشه و مستطیلی است. برج‌های آن مانند غنچه‌های نیلوفر آبی و ارتفاعشان ۶۰ متر است. در معبد، ردیفی از مجسمه‌ها و نقوش کنده کاری شده وجود دارند که نشان دهندهٔ صحنه‌هایی ارگز اسطوره‌های کهن هستند. این ساختمان با دو ردیف دیوار احاطه شده است. یک خندق بزرگ نیز وجود داشت که به وسیلهٔ یکی از دو مخزن بزرگ شهر تغذیه می‌شده است. کاربرد این دو مخزن صرفاً برای آبیاری محصولات در فصل بی آبی بوده است. زمانی که سوریاوارمان در گذشت، معبد او به مقبره اش تبدیل شد.
پس از اصلاحات شانگ یانگ، قدرت چین با سخت کوشی مردم چین در قرن بعدی به رشد خود ادامه داد. پادشاهان چین مجوز ساخت بسیاری از پروژه‌های آبادانی کشور، مانند آبراهه‌های آبیاری و سازه‌های دفاعی را صادر کردند.
ای که گلزار بدیع نظم را آبیاری کرده کلکت چون سحاب
آذرشهر دارای زمین‌های هموار در مناطق شمال باختری پیرامون دریاچه ارومیه، و مناطق کوهستانی در خاور و جنوب خاوری است که باعث می‌شود هوای این منطقه در تابستان گرم ‌شود. آبیاری کشتزارها و باغ‌های پیرامون آذرشهر از طریق رودخانهٔ آذرشهر و نیز کانال‌های زیرزمینی، چشمه‌های طبیعی و چاه‌های عمیق انجام می‌شود.
به‌طور کلی رودخانه‌های موجود در استان قزوین بنا بر حوزه آبریز به دو دسته تقسیم می‌شوند. در شمال قزوین دو رودخانهٔ طالقان رود و الموت رود پس از پیوستن به هم، رودخانه شاهرود را تشکیل می‌دهند که این رودخانه ۹۹۰ کیلومتر را در قزوین پیموده و نهایتاً به رودخانه قزل اوزن ملحق می‌شود؛ و در جنوب هم سه رودخانه خررود، ابهر رود و رودخانه حاجی عرب پس از آبیاری دشت قزوین به رودخانه کردان ملحق می‌شوند. علاوه بر رودخانه‌های ذکر شده، استان قزوین دارای رودخانه‌های کوچکی هم هست که همگی در دشت قزوین امحاء شده و سرانجام به رود شور تغذیه می‌شوند.
ابراهیم زکی (؟ -۱۹۰۳م) مهندس و مستشار هندسی مصری بود. از آثارش مذکرات است که دربارهٔ پروژه‌های آبیاری و امور دیگر کشاورزی است. همچنین نقد پروژه‌های آبیاری انگلیسیان، عفریتِ تقویم نیل و مذکرة الجیب الهندسیة از آثار اوست.
نمی دانم مگر ای مردم چشم بر آب دیده من آبیاری
روش درمانی کمک اولیه اولیه برای ریختن اسید بر روی پوست، مانند سایر عوامل خورنده، آبیاری با مقادیر زیادی آب است. شستشو به مدت حداقل ۱۰–۱۵ دقیقه برای خنک شدن بافت اطراف سوختگی اسیدی و جلوگیری از آسیب ثانویه ادامه دارد. لباس‌های آلوده بلافاصله برداشته می‌شوند و پوست زیر کاملاً شسته می‌شود.
هم چنین در کتاب «فن آب و فن آبیاری در ایران باستان» نام قدیمی رود دز «رود گنده شاپور» ذکر شده‌است.
چون دانه دل به خوشه و خرمن نبسته‌ایم محتاج آبیاری برق است کشت ما
صد گلستان آرزو را آبیاری می کند در خزان از بس ز هجر گل دل بلبل گداخت