اهله

معنی کلمه اهله در لغت نامه دهخدا

( آهله ) آهله. [ هَِ ل َ ] ( ع ص ) تأنیث آهل.
- دار آهله ؛ سرای آبادان. ( زمخشری ).
( اهلة ) اهلة. [ اَ هَِل ْ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ هِلال یعنی ماه نو. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات )( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ).
اهلة. [ اَ ل َ ] ( ع اِ ) کسان. || کسان سرای. || زوجه. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || جای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
اهلة. [ اَ هَِ ل َ ] ( ع اِ ) مال. ( ناظم الاطباء ). گویند: انهم لاهل اهلة. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه اهله در فرهنگ معین

(اَ هِ لِّ ) [ ع . اهلة ] (اِ. ) جِ هلال ، ماه های نو.

معنی کلمه اهله در فرهنگ عمید

= هلال

معنی کلمه اهله در فرهنگ فارسی

ماههای نو، جمع هلال
( اسم ) جمع هلال ماههای نو. یا اهل. قمر. قسمتهایی از ماه که اهل زمین آنرا روئ یت کنند (هلال بدر تربیع ... )
مال

معنی کلمه اهله در فرهنگستان زبان و ادب

{phases} [نجوم] تغییر شکل بخش روشن ماه و زهره و عطارد براثر تغییر وضع نسبی زمین و خورشید و اجرام فوق

معنی کلمه اهله در دانشنامه آزاد فارسی

اَهِلِّه (phase)
اَهِلِّه
اَهِلِّه
(جمع هلال) در اخترشناسی، شکل ظاهری ماه یا سیاره، به هنگامی که همه یا بخشی از نیمکرۀ روشن آن رو به زمین باشد. شکل ظاهری ماه، وقتی در مدارش به دور زمین در گردش است، با تغییر اندازۀ سطح روشن شده اش بر اثر نور خورشید تغییر می کند. ماه در هر بار مدارپیمایی به دور زمین (۲۹.۵ روز یا یک ماه قمری) یک چرخۀ کاملِ اهلّه را به صورت ماه نو، تربیع اول، بدر، و تربیع دومطی می کند. وقتی ماه بین زمین و خورشید قرار می گیرد، نور خورشید را به زمین باز نمی تاباند و دیده نمی شود. این همان مرحلۀ ماه نو است. با مدارپیمایی ماه بر گرد زمین، بخشی از ماه نور خورشید را به زمین می تاباند و یک هلال در سمت راست ماه به چشم می خورد. در این مرحله ماه روبه بَدر می رود. تربیع هنگامی رخ می دهد که نیمی از قرص ماه از دید زمین روشن باشد. با ادامۀ مدارپیمایی، به تدریج بخش های بیشتری از ماه روشن می شود. در مرحلۀ ماهِ کوژ، بزرگ تر از نیمه، سه چهارم قرص آن از زمین دیده می شود. مرحلۀ بدر یا ماه کامل زمانی رخ می دهد که زمین بین ماه و خورشید باشد و قرص ماه کاملاً روشن شود. پس از ماه بدر، با ادامۀ مدارپیمایی، به تدریج از بخش روشن سطح ماه کاسته می شود. ماه از مرحلۀ افول ماه کوژ به تربیع دوم می رسد، از آن پس هلال ماه همچنان رو به کاهش می گذارد تا سرانجام، بار دیگر به مرحلۀ ماه نو می رسد. سیاره هایی که مدارشان داخل مدار زمین قرار می گیرد، ازجمله عُطارد و زهره، چرخۀ کامل اهله را طی می کنند، این امر شامل سیارک هایداخل مدار زمین نیز می شود. مریخ ممکن است به صورت کوژ در تربیع دیده شود، این امر وقتی اتفاق می افتد که مریخ در آسمان، عمود به خط واصل زمین و خورشید باشد. ظاهرشدن مشتری به صورت کوژ به ندرت مشاهده شده است.

معنی کلمه اهله در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَهِلَّة: هلالها(جمع هلال وهلال به معنی آن قسمتی از ماه که تاشب هفتم به صورت نیم دایره روشن دیده می شود بعد از آن تا شب چهاردهم را "قمر" و شب چهاردهم را بدرمی گویند)
معنی أَهْلَهُ: اهلش -خانواده اش
معنی رَاغَ: میل کرد - توجه کرد - سراغِ آنها آمد-به صورت محرمانه آمد (بعضی گفتهاند : میل کردن به یکسو به منظور خدعه است .در عبارت "فَرَاغَ إِلَیٰ أَهْلِهِ فَجَاءَ "یعنی :سپس محرمانه نزد اهل خود رفت از مصدر روغ به معنای این است که انسان طوری از حضور حاضران برود که...
ریشه کلمه:
اهل (۱۵۳ بار)ه (۳۵۷۶ بار)

معنی کلمه اهله در ویکی واژه

اهلة
جِ هلال ؛ ماه‌های نو.

جملاتی از کاربرد کلمه اهله

بذا قضت الایّام ما بین اهلها مصائب قوم عند قوم فوائد
در روایت‌هایی دیگری آمده‌است که محمد با علی، فاطمه، حسن و حسین برای رویداد مباهله حاضر شد. چنین روایت‌هایی را کسانی همچون ابن اسحاق، فخر رازی، مسلم بن حجاج نیشابوری، حاکم نیشابوری و ابن کثیر بازگفته‌اند. برخی حدیث‌ها دربارهٔ مباهله همچنین آورده‌اند که علی، فاطمه، حسن و حسین زیر عبای محمد ایستادند و بنابراین آن پنج‌تَن «اصحاب کسا» نام گرفتند. تعدد روایت‌ها و گزارش‌ها سبب شده‌است تا بعضی مفسران، نزولِ این آیه را چندباره و در منزلِ فاطمه، ام‌سلمه، زینب و عایشه بدانند.
وجه دیگر آنست که: این خطاب عارفانست، و نواخت محبّان است، میگوید: «لا تفشوا اسرار الحقّ الی غیر اهله». راز دوستی با کس مگویید، و سرّ درویشی بر نااهلان اظهار مکنید، و چهره جمال حقیقت را برقع تعزّز فرو گذارید، تا هر دیده نامحرم بدو ننگرد:
به گفته فارابی، این دانش افعال و ملکات اخلاقی و نیز غایات آن‌ها را بررسی می‌کند و میان سعادت حقیقی و پنداری فرق می‌گذارد. همچنین در این علم روشن می‌شود که تحقق افعال و سنن اخلاقی در گرو برپایی حکومتی است که به ترویج آن‌ها بپردازد. از نظر فارابی، حکومت‌ها بر اساس آنکه آدمیان را به سعادت حقیقی یا پنداری رهنمون گردند، «فاضله» یا «جاهله» نام می‌گیرند.
«إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً». این خطاب با جمله اهل اسلامست، و سخن بر معرض مدح است. میگوید این گروه شما که مسلمانانید تا بر یک دین باشید یعنی بر دین اسلام مجتمع بی‌تفرق امّت اینست یعنی امت پسندیده اینست. و امّت نصب علی الحال است، و قیل «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ» ای ملّتکم و دینکم، «أُمَّةً واحِدَةً» ای دینا واحدا و و هو الاسلام فابطل ما سوی الاسلام من الادیان و اصل الامّة الجماعة الّتی هی علی مقصد واحد، فجعلت الشریعة امّة لاجتماع اهلها علی مقصد واحد و نصب امّة علی القطع.
و اشقی بلاد اللّه ما الرّوم اهلها بهذا و ما فیها لمجدک جاهد
فقال رسول اللَّه (ص): لک بها یوم القیامة سبع مائة ناقة کلّها مخطومة، و قال: «من جهّز غازیا فی سبیل اللَّه فقد غزا و من خلف غازیا فی اهله فقد غزا»
به گزارش زمخشری، مفسر سنی مذهب، در عبارت «فمن حاجک فیه»، ضمیر به عیسی بازمی‌گردد و مخاطب پیامبر اسلام است. وی می‌گوید محمد در روز مباهله، حسین را در آغوش و دست حسن را گرفته بود؛ در پشتش فاطمه و علی در پشت فاطمه در حرکت شدند. همچنین به گزارش بیضاوی، در عبارت «فمن حاجک فیه» ضمیر به عیسی بازمی‌گردد و خطاب به پیامبر اسلام است.
لَنُبَیِّتَنَّهُ بالتّاء و ضمّ التاء الثانیة. این قرائت حمزه و کسایی است. و همچنین لتقولنّ بتاء و ضمّ لام، معنی آنست که سوگند خورید با یکدیگر که شبیخون کنید بر صالح و کسان او را آن گه ولی دم او را گوئید: ما شَهِدْنا مَهْلِکَ أَهْلِهِ بفتح میم و لام قرائت عاصم است، و هو المصدر ای ما شهدنا هلاک اهله و لم یتعرّض لاهله فکیف کنّا نتعرّض له. حفص «مهلک» بفتح میم و کسر لام خواند. و هو موضع الهلاک، ای ما حضرنا موضع هلاکه فضلا عن ان تولّیناه، باقی بضمّ میم و فتح لام خوانند و هو الموضع و المصدر جمیعا، وَ إِنَّا لَصادِقُونَ فی قولنا: ما شَهِدْنا مَهْلِکَ أَهْلِهِ.
متن آیه مباهله به همراه ترجمه آن بنابر گزارش تفسیر المیزان، از قرار ذیل است:
بنابر گزارش منابع شیعی، در بعضی روایات اهل سنت نام علی بن ابیطالب در ماجرای مباهله ذکر نشده که این روایات به دو مورد مناقشه قرار گرفته‌است؛ اول عدم ارائه سند برای گزارش مورد نظر در حالی که نام علی در روایات صحیحه‌ای که علمای اهل سنت در صحاح خود آورده‌اند ذکر شده‌است؛ دوم اینکه بر فرض صحت سند هرگاه در یکی از دو روایت هم مضمون کلمه‌ای باشد که در دیگری نباشد سیره عقلا احتمال از قلم افتادن آن را می‌دهد؛ زیرا در کتابت یا نقل روایت حذف کلمه معمولاً اتفاق می‌افتد ولی زیاد شدن کلمه به ندرت پیش می‌آید. با توجه به زیادی روایاتی که نام علی را ذکر کرده‌اند معلوم می‌شود که عدم ذکر نام او در برخی روایات به دلیل از قلم افتادن واژه است.
یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ یعنی المطهّرة. سمّیت مقدسة لانّها قدّست من الشرک و جعلت مسکنا للانبیاء، و یتقدّس فیها من الذنوب. گفته‌اند: زمین مقدسه زمین شام است سر تا سر آن. مصطفی (ص) گفت: «طوبی للشام». قیل لأی ذلک یا رسول اللَّه؟ قال: «لان ملائکة الرحمن باسطة اجنحتها علیها»، و قال (ص): «اللّهم بارک لنا فی شامنا، اللهم بارک لنا فی یمننا». قالوا: یا رسول اللَّه و فی نجدنا؟ فقال: «هنالک الزلازل و الفتن، و بها یطلع الشیطان»، و قال (ص): «ستخرج نار من حضرموت تحشر الناس». قلنا یا رسول اللَّه ما تأمرنا؟ قال: «علیکم بالشام، سیصیر الامر أن تکونوا جنودا مجندة، جند بالشام، و جند بالیمن، و جند بالعراق»، فقال رجل: یا رسول اللَّه خر لی ان ادرکت ذلک. قال: «علیکم بالشام، فانها خیرة اللَّه من ارضه، یجتبی الیها خیرته من عباده. یا اهل الاسلام علیکم بالشام فان صفوة اللَّه من ارضه الشام، فان اللَّه قد تکفل لی بالشام و اهله».
«مرفوعة» ای رفیعة عالیة طولها مائة فرسخ. و قیل: مرتفعة ما لم یجی‌ء اهلها فاذا اراد ان یجلس علیها تواضعت له حتّی یجلس علیها ثمّ یرتفع الی موضعها.
اهلکناها ای: اهلکنا اهلها بالعذاب، یعنی الامم الماضین الذین کذّبوا الرسل. خبر میدهد رب العالمین که مردمان شهرها بسی هلاک کردیم، و بایشان انواع عذاب فرو گشادیم، و نشان ایشان از زمین برداشتیم چون عاد و ثمود و قوم لوط و قوم صالح و قوم نوح و قوم تبّع و امثال ایشان. رب العزّة میگوید: کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ اینان همگان رسولان ما را دروغ زن گرفتند، تا واجب گشت و سزا، رسانیدن بایشان آنچه بیم داده بودیم ایشان را بآن. آن گه بیان کرد که ایشان را چون کشتیم و چون هلاک کردیم، گفت: فَجاءَها بَأْسُنا بَیاتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ بأس و بطش ما و عذاب ما فرا سر ایشان نشست ناگاه، و ایشان در خواب و غفلت. وقت شبیخون و وقت قیلوله بذکر مخصوص کرد، که باین دو وقت مردم در خواب شوند، و از حوادث و طوارق غافل باشند. یعنی که ایشان توقّع نداشتند، و غافل بودند که ناگاه بایشان عذاب آمد. آن گه چون عذاب معاینه بدیدند، بظلم خود و کفر خود اقرار دادند. اینست که رب العالمین گفت: فَما کانَ دَعْواهُمْ ای: قولهم و دعاؤهم و تضرعهم، إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلَّا أَنْ اقروا علی انفسهم بالشرک، و قالُوا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ. ظلم ایدر بمعنی شرک است.
ترجمه:پس هر کس با تو [دربارهٔ بندگی و رسالت] عیسی مجادله کرد بعد از علمی که از مطلب یافتی، به ایشان بگو بیایید؛ ما پسران خود و شما پسران خود را، ما زنان خود و شما زنان خود را، ما جان‌های خود و شما جان‌های خود را بخوانیم و سپس مباهله کنیم و دوری از رحمت خدا را برای دروغگویان درخواست کنیم.
مهم‌ترین واقعهٔ دوران کودکی حسن و حسین، رویداد مُباهِله است و این دو، مصداق کلمه «اَبْناءَنا» در «آیهٔ مباهله» اند.
آیه ۶۱ سوره آل‌عمران را به جهت اشاره به ماجرای مباهله مسیحیان نجران با پیامبر اسلام، آیه مباهله نامیده‌اند. مباهله به معنای نفرین دو طرف برای خروج طرف مقابل از سرپرستی خداوند و مستوجب عقاب واقع شدنش است. این عمل برای آن صورت می‌گیرد که طرف ناحق، مشخص گردد.به گزارش بانو امین «نبتهل» به معنای دعا به همراه تضرع است.
المراقبات نام کتابی از میرزا جواد ملکی تبریزی است. در این کتاب مؤلف دربارهٔ مهم‌ترین اعمال و مراقبات در طولِ سال بحث کرده و نکاتی دربارهٔ سیر و سلوک و معارف اسلامی را مطرح کرده‌است. مسائلی از قبیل: ذکر برخی از وقایع تاریخ اسلام، حقیقت قرآن، آداب قرائت قرآن، آداب و شرایط دعا، بعثت، غدیر، ولایت، اخلاص، اسرار حج و مباهله در این کتاب مطرح شده‌اند.
و بهذا قال النبی «من سئل عن علم فکتمه ألجمه اللَّه بلجام من نار» و این معنی منافی آن خبر نیست که مصطفی گفت: «واضع العلم فی غیر اهله کالمانع اهله»
از میان مفسران سنی مذهب، فخر رازی در تفسیر کبیر، حاکم نیشابوری در المستدرک، ابن تیمیه در منهاج السنة و بسیاری دیگر از علمای اهل‌سنت و تمامی علمای شیعه، اتفاق نظر دارند که در آیه مباهله، مراد از «أَنْفُسَنَا»، علی بن ابی‌طالب، مراد از «أَبْنَاءَنَا»، حسن و حسین و مراد از «نِسَاءَنَا» فاطمه، دختر محمد است. مفسرین بسیاری معتقدند که این آیه در شأن و فضیلت همراهان محمد در مباهله که همان «اصحاب کسا» هستند، می‌باشد. در مقاطع مختلف تاریخی، همراهان محمد در رویداد مباهله با استناد به حضورشان در این رویداد، برتری خود را نسبت به مخالفانشان بیان می‌کردند.