ابریشمی

معنی کلمه ابریشمی در لغت نامه دهخدا

ابریشمی. [ اَ ش َ ] ( ص نسبی ) ابریشم فروش. ابریشم تاب. ابریسمی. || از ابریشم : دستمال ابریشمی. || منسوب به ابریشم.

معنی کلمه ابریشمی در فرهنگ عمید

۱. آنچه از ابریشم بافته یا ساخته شده باشد.
۲. (اسم، صفت نسبی ) ابریشم فروش.
۳. مانند ابریشم، نرم.
۴. (اسم ) (پزشکی ) = کاپوت

معنی کلمه ابریشمی در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به ابریشم . ۱ - ابریشم فروش . ۲ - ابریشم تاب . ۳ - ( اسم ) ( مستحدث ) غلافی از لاستیک و مانند آن که برای حفظ از سرایت امراض مقاربتی آلت رجولیت را بدان پوشانند کاپوت . یا دستمال ابریشمی . دستمال بافته از ابریشم .

معنی کلمه ابریشمی در فرهنگستان زبان و ادب

{seriseous} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرک پوش پوشیده از کرک های بلند و خوابیده و ابریشم مانند

جملاتی از کاربرد کلمه ابریشمی

بجای حلقۀ ابریشمین بکف تسبیح بجای زخمه بدستش دعای تمخیثا
از فیلم‌هایی که وی در آن‌ها نقش داشته‌است، می‌توان به شرلوک هلمز و پرونده جوراب ابریشمی اشاره نمود.
جاهل اندر جامهٔ فاخر بود کیسهٔ ابریشمین‌، اما تهی
ابوالقاسم شیرباریک ابریشمی (۱۰۶۳–۱۱۳۴م) (نسب:شیرباریک بن طاهر بن ابوالعباس) محدث خراسانی ایرانی بود. سمعانی او را «پیشوایی نیکوکار، دین‌دار و خیررسان» وصف کرده است که بر علم فرائض دانا بوده و کمی فقه می‌دانسته. سمعانی ذکر کرده که ابریشمی از پدربزرگ خودش حدیث فرا گرفته است و خود از او حدیث آموخته است.
اجزاء سرباره یا رشته‌ها در آهن فرفورژه به آن خواصی می‌دهد که در سایر اشکال فلزات آهنی یافت نمی‌شود. تقریباً 250000 گنجاندن در هر اینچ مربع وجود دارد. یک شکستگی تازه رنگ مایل به آبی شفاف با درخشندگی ابریشمی بالا و ظاهر فیبری را نشان می دهد.
تو دوبار قبل از اینکه من با تو ازدواج کنم در رویاهای من ظهور کرده بودی. من فرشته‌ای را دیدم که ترا در تکه‌ای لباس ابریشمی حمل می‌کرد، من به او گفتم، لباسش را در بیاور و اورا نگاه دار، او تو بودی. به خود گفتم اگر این از طرف الله است، پس این باید واقعاً اتفاق بیافتند.
نشاط انگیز گوش عود برتافت گهر در جامه ابریشمین بافت
مطرب مجلس بساز، پرده ابریشمیت تا همه بر هم زنیم، پنبه پشمینه پوش
آن بود که کسی نماز کند و رکوع و سجود تمام به جای نیاورد یا قرآن خواند و لحن و خطا کند. یا موذنان که قومی بانگ نماز به هم کنند و به الحان بسیار همی کنند که آن منهی است و در وقت حی علی الفلاح جمله تن از قبله بگردانند. و دیگر آن که خطیب جامه سیاه ابریشمین پوشد و شمشیر به زر دارد که این حرام است. و دیگر نشاید که در مسجدها هنگامه گیرند و قصه گویند و شعر خوانند یا تعویذ فروشند یا چیزی دیگر. و دیگر آمدن دیوانگان و مستان در مسجد چون آواز بردارند و اهل مسجد را از ایشان رنج رسد، اما کودکی که خاموش بود و دیوانه ای که از او رنج نبود و مسجد آلوده نکند، روا بود که در شود، اما اگر کودک به نادر در مسجد بازی کند منع واجب نیاید که زنگیان در مسجد مدینه به حربت و درق بازی می کردند. و عایشه رضی الله عنها نظاره می کرد. ولیکن اگر بازی گاه گیرند منع باید کرد. و اگر کسی درزی کند یا چیزی نویسد که مردم را از آن رنجی نباشد روا بود. ولیکن اگر به دکان گیرد و همیشه از آن رنجی نباشد، روا بود، ولیکن اگر به دکان گیرد همیشه مکروه بود. اما کاری که به سبب آن غلبه در مسجد پدید آید: چون حکم کردن بر دوام و قباله نبشتن، نشاید مگر گاه گاه که حکمی فرارسد که رسول (ص) گاه گاه کرده است.
ابریشمی بساز و ازین حلقه پنبه کن نقل حضور صوفی پشمینه پوش را
شکلی از آب روان به نام تاربانه برای لباس ساری وجود دارد. تاربانه یک پارچه نخ ابریشمی و طلایی در ساری است. پارچه مورد استفاده در تولید تاربانه دارای تار ابریشم و پود زربفت است.
بیا مطرب بساز ابریشمی چنگ برین شادی که آمد دوست در چنگ
شرط اول آن که منکر باشد، اگرچه معصیت نباشد و اگر چه صغیره بود که اگر دیوانه یا کودکی را بیند که با بهیمه ای صحبت می کند، منع باید کرد، اگرچه این را معصیت نگویند که ایشان مکلف نه اند، ولیکن این فعل خود در شرع منکر است و فاحش. و اگر دیوانه را بیندکه شراب می خورد یا کودک را بیند که مال کسی تلف می کند، هم منع باید کرد. و آنچه معصیت بود، اگرچه صغیره باشد، حسبت باید کرد، چون عورت برهنه کردن در گرمابه و از پس زنان نگریستن و به خلوت با ایشان ایستادن و انگشتری زرین و جامه ابریشمین داشتن و از کوزه سیمین آب خوردن و مثل این صغایر همه حسبت باید کردن؛
پارچه اطلس از ابریشم بافته می‌شود و جامهٔ اطلسی جامهٔ ابریشمی پرزداری است که روی آن پرزدار و پشتش بی‌پرز است و پرزش کمتر از مخمل است. پارچهٔ اطلس نقشی ساده دارد و یک سوی آن براق است.
در گرجستان، صنایع سبک گسترش زیادی داشته‌است. در تفلیس، کوتائیسی، باتومی، سوخومی و بعضی شهرهای دیگر، موسسات تولیدی کالاهای مصرفی ازقبیل پارچه‌های پشمی، ابریشمی و نخی، تولید لباس، کفش، تریکو و لوازم خرازی، اشتغال به کار دارند. از موسسات صنایع غذایی، می‌توان از کارخانه‌های چای خشک کنی، شراب سازی، تولید کنسرو و کمپوت، تولید عطر و ادکلن، توتون، شیرینی، گوشت، شیر و تعدادی دیگر نام برد. و
بر مبنای روایتی که قرشی آن را نقل کرده‌است، موسی کاظم در پاسخ به تمجیدِ عباس بن هِلال شامی از لباس خشن و غذای ساده، یوسفِ نبی را مثال زد که پیامبر بود اما لباس ابریشمیِ زرآذین می‌پوشید، و روی تخت‌های فراعنه می‌نشست. استدلال کاظم این بود که مردم به لباس‌های یوسف احتیاجی نداشتند، اما تشنهٔ عدالتش بودند و به همین نسبت، امام باید منصف و عادل باشد وگرنه خداوند خوردن نوعِ خاصی از غذا یا پوشیدن نوع خاصی از لباس را که از راه حلال به‌دست آمده باشد ممنوع نکرده‌است؛ و در اثبات حرفش این آیه از قرآن را آورد که: «بگو چه کسی زینت‌های خدا را که برای بندگان خود آفریده حرام کرده و از صرفِ رزق حلال و پاکیزه منع کرده؟»[یادداشت ۶]
شاه اسماعیل در روز ۲۵ جمادی‌الثانی ۹۱۴ (۹ آبان ۸۸۷) به بغداد رفت و در باغ پیر بوداق منزل کرد و شیعیان ازش استقبال کردند.. سپس رهسپار کربلا شد و بعد برای زیارت علی به نجف اشرف شتافت و چیزهایی گران‌مایه به خزانهٔ آستانهٔ علوی اهدا کرد و همهٔ حرم و رواق‌ها را با فرش‌های ابریشمین فرش نمود و چراغواره‌های زرین برای روشنایی روشنایی به حرم داد، و نیز شش صندوق خاتم در حرم نهاد.
همه کسوت روم و دیبای چین سمور و خز و رخت ابریشمین
دست من بر دستگاه محکمی ست هر نخ اندر چشم من ابریشمی است
اسکو مرکز اصلی تجمع کارگاه‌های چاپ باتیک یا چاپ کَلاقه‌ای در استان آذربایجان شرقی و قطب اصلی این هنر-صنعت در کشور محسوب می‌شود. اسکو از مراکز مهم تولید پارچه‌های حریر ابریشمی به‌خصوص پارچه‌های زیبا و خوش‌سلیقهٔ کلاقه‌ای است که به صورت طبیعی و مصنوعی توسط هنرمندان اسکویی تولید می‌شوند، و علاوه بر مصرف در داخل، به کشورهای مشترک‌المنافع نیز صادر می‌گردند.