اوب
معنی کلمه اوب در لغت نامه دهخدا

اوب

معنی کلمه اوب در لغت نامه دهخدا

اوب. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ آئب. رجوع به آئب شود. || ابر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || باد.( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || سرعت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
- امثال :
الاوب اوب نعامة ؛ این مثل برای کسی زنند که در کاری سرعت و تعجیل کند.
|| قصد. || استقامت. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || عادت. || زنبور شهد.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زنبور عسل. ( آنندراج ). || طریق و جهت و سو. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ): جاؤوا من کل اوب ، از هر سوی آمدند. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ازهر سوی آمدن. ( مردم و جز آن ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) بازگشتن. ( از ترجمان علامه ٔجرجانی ، ترتیب عادل ) ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ). || آمدن کسی را بشب. || زود بزود دست و پا انداختن ماده شتر در رفتن : آبت الناقه اوباً. ( ناظم الاطباء ). || فروشدن آفتاب به آخر روز. ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ).
اوب. ( ع اِ ) سوی و جهت و این لغتی است در اوب بفتح همزه. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به اوب شود.
اوب. [ اَ وَ ] ( ع مص ) خشمگین گردیدن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه اوب در فرهنگ معین

(اُ یا اَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بازگشتن ، باز آمدن . ۲ - (اِمص . ) بازگشت .

معنی کلمه اوب در فرهنگ عمید

۱. بازگشتن، بازآمدن، بازگشت.
۲. از سفر برگشتن.

معنی کلمه اوب در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) باز گشتن باز آمدن . ۲ - ( اسم ) باز گشت .
خشمگین گردیدن

معنی کلمه اوب در فرهنگستان زبان و ادب

آوب
{WBT} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← آموزش وب بنیاد

معنی کلمه اوب در دانشنامه عمومی

اوب ( به فرانسوی: Aube ) دهمین شهرستان فرانسه است. شهرستان اوب در شمال شرق ( متمایل به مرکز ) این کشور قرار دارد. این شهرستان زیرمجموعه ناحیه شامپانی آردن می باشد . مساحت این شهرستان ۶٬۰۰۴ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۲۹۲٬۱۳۱ نفر است. این شهرستان در خلال انقلاب فرانسه بر پا گردید.
اوب (اورن). اوب ( به فرانسوی: Aube ) یک کمون در فرانسه است که در canton of L'Aigle - Ouest واقع شده است. اوب ۵٫۷۴ کیلومتر مربع مساحت دارد ۲۱۴ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
اوب (رود). اوب رودی است که از شامپاین - آردن سرچشمه می گیرد و به سن می ریزد. این رود از کشور فرانسه می گذرد.
اوب (شهر). شهر اوب ( به روسی: Обь ) در کشور روسیه و در استان نووسیبیرسک واقع شده است.
اوب (موزل). اوب ( به فرانسوی: Aube ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Pange واقع شده است. اوب ۵٫۳۱ کیلومتر مربع مساحت دارد ۲۴۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
معنی کلمه اوب در فرهنگ معین
معنی کلمه اوب در فرهنگ عمید
معنی کلمه اوب در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اوب در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه اوب در دانشنامه عمومی
معنی کلمه اوب در دانشنامه اسلامی

معنی کلمه اوب در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۷(بار)
بازگشت ، یعنی راستی بازگشت آنها بسوی ماست، مَأب مصدر میمی به معنی بازگشت و اسم زمان، (زمان بازگشت) و اسم مکان، (مکان بازگشت) آمده است مثل ، که بقرینه «الی» به معنی مصدر است و مثل ، که بقرینه «جهنم» به معنای مکان بازگشت است.

معنی کلمه اوب در ویکی واژه

بازگشتن، باز آمدن.
بازگشت.

جملاتی از کاربرد کلمه اوب

گر کسی گوید سخن بنگر چه گفت بستری انداخت در اوبین که خفت
در نتیجه حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به این کشور توسط جورج دبلیو بوش و ادامه آن توسط باراک اوباما، نگرش‌های منفی نسبت به نفوذ ایالات متحده در پاکستان افزایش یافته‌است. در نظرسنجی‌ها، پاکستان به‌طور مشترک در کنار صربستان به عنوان منفی‌ترین کشورها نسبت به آمریکا شناخته شد.
اوبیک لحظه بتاراج دهد بی جگری آنچه من در دل کان جمع کنم در دو سه سال
ورزشگاه کاوبویز نیز در این شهر قرار دارد.
اگر مرد رهی با درد اوباش در اینجا از دل و جان مرد اوباش
شهر استرونینو (به روسی: Струнино) در کشور روسیه و در اوبلاست ولادیمیر واقع شده‌است.
چون تو او را از دو عالم دیده‌ای وصل فکر و ذکر اوبگزیده‌ای
بگفتم راز تو با رند و اوباش بکردم سرّ تو اینجایگه فاش
در داستان هفت عنصر (۲۰۱۳) اسکری داستان کشف هفت عنصر گم‌شده از جدول تناوبی را در مدت کوتاهی پس از آغاز قرن بیستم بازگو می‌کند؛ از جمله شکست‌ها، ادعاهای نادرست، و بحث‌ها و منازعات.
بدانکه دور بدستم ز حضرتی که مرا رسانده خدمت میمون اوبنام و به نان
ال‌اکس‌دی‌ئی روی توزیع‌های شناخته شده‌ای مانند اوبونتو، مندریوا، دبیان، اوپن‌سوزه، فدورا قابل اجرا و نصب است و به‌طور پیش‌فرض روی توزیع‌هایی مانند کنوپیکس، لوبونتو و یولایت نصب است.
فتق مغبنی (فتق مغبنی غیر مستقیم، فتق مغبنی مستقیم) • فتق نافی • فتق رانی • فتق اوبتوراتور • فتق اشپیگل
تا بلنداقبال را از وصل کردی سرافراز پیش قدر اوبلندافلاک پست افتاده است
سلام الله ما کر اللیالی و جاوبت المثانی و المثالی
کنترل بیماری با رعایت تناوب زراعی و بوجاری بذر انجام می‌گیرد.
در آن کاروانی که کل زمین یکی گاوبارست و تو ره نما
هیچ چیزی نیست پیش دیده عارف حجاب اوبه عشق توست مشعوف زن و فرزند خویش