ارمان
معنی کلمه ارمان در لغت نامه دهخدا

ارمان

معنی کلمه ارمان در لغت نامه دهخدا

( آرمان ) آرمان. ( اِ ) حسرت. لهف. دریغ. اندوه. ( مجمل اللغة ). اَرمان.
- آرمان خوردن ؛ حسرت بردن.
|| آرزو. اَمَل :
هر حوائج را که بودش آرمان
راست کردی میر شهری رایگان.مولوی.از فراقت روز و شب عشاق را هست الامان
هرکه دیدار تو بیند نیستش هیچ آرمان.خواجوی کرمانی. || امید. رجاء :
نه امّید آن کایچ بهتر شوی تو
نه ارمان آن کِم تو دل نگسلانی.منوچهری.- امثال :
بخورد و بمرد به از آرمان بگور.
کرده پشیمان نکرده آرمان .
آرمان. ( اِخ ) نامی از نامهای مردان :
چو کردوی شاپور و چون اندیان
سپهدار ارمینیه وْ آرمان
نشستند با شاه ایران براز
بزرگان فرزانه رزم ساز.فردوسی.
ارمان. [ اَ ] ( اِ ) آرزو. ( جهانگیری ) ( برهان ). اَمَل . || حسرت. ( جهانگیری ) ( برهان ) ( اوبهی ): ارمان حسرت خوردن بود. ( صحاح الفرس ). || امید. رَجاء :
نه امّید آن کایچ بهتر شوی تو
نه ارمان آن کم تو دل نگسلانی .منوچهری. || رنج. ( فرهنگ اسدی ). رنج بردن. ( برهان ) ( اوبهی ). رنجگی. ( فرهنگ اسدی ):
به ارمان و اروند مرد هنر
فرازآورد گنج زرّ و گهر .فردوسی. || پشیمانی. ( سروری ) ( برهان ) ( اوبهی ). پشیمان شدن. ( شعوری ). دریغ. افسوس. ( برهان ). || دست رس ( ؟ ) :
هر زمان مرتبتی نو دهد او را بر خویش
هر دو روزی بمرادی دهد او را ارمان .فرخی.- ارمان خوار و ارمان خور ؛ حسرت خورنده. ( برهان ) ( آنندراج ). حسیر. آرزوکننده. ( السامی ).
- ارمان خورانیدن ؛ تحسیر. ( تاج المصادر بیهقی ).
- ارمان خوردن ؛ لهف. ( دهار ). اَسَف. حسر. حسرة. ( تاج المصادر بیهقی ). حسرت بردن. تحسّر. ( دهّار ). تلهّف. ( دهّار ) ( تاج المصادر بیهقی ).
شواهد نظمی که برای این کلمه آمده است چنانکه آرمان ظاهراً همه برای یک معنی است که تقریباً کمال مطلوب یا غایت امل و نظایر آن باشد.
ارمان. [ اَ ] ( اِ ) نوعی از دارو باشد که بوی آن ببوی قرفه ماند و بیخ دندان را سخت کند. ( برهان ). و رجوع به ارمال و ارماک و ارمالک شود.
ارمان. [ اِ ] ( اِ ) هر چیز که آن بعاریت باشد. ( برهان ).
ارمان. [ اِ ] ( اِخ ) یکی از خاورشناسان که به اسلوب علمی در باب مصر و زندگانی مصریان تصنیفی کرده است و مساعی او و مَسپِروموجب تربیت جوانان شد که خدمات بزرگ بتاریخ مشرق قدیم موافق منابع جدیده کردند. ( ایران باستان ص 61 ).

معنی کلمه ارمان در فرهنگ معین

( آرمان ) ( اِ. ) ۱ - آرزو، امید. ۲ - حسرت ، اندوه . ۳ - اصل .

معنی کلمه ارمان در فرهنگ عمید

( آرمان ) ۱. آرزو.
۲. امید.
۳. آرزوی بزرگ.
۴. حسرت.
* آرمان خوردن: (مصدر لازم ) حسرت خوردن، حسرت بردن.
= آرمان: نه امّید آن کایچ بهتر شوی تو / نه ارمان آن کِه م تو دل نگسلانی (منوچهری: ۱۳۸ ).

معنی کلمه ارمان در فرهنگ فارسی

( آرمان ) ( اسم ) ۱ - آرزو امید . ۲ - حسرت تحسر اندوه .
حسرت لهف نامی از نام مردان
سرزمینی در یمن . گویند سیلی عظیم در یمن آمد و هیچ عمارت بجای نماند مگر جایی که بر بلندی بود مانند ارمان حضر موت و عدن .
آرمان: آرزو، کمال مطلوب، به معنی حسرت ورنج وزحمت نیزگفته اند، ارمان: آرزو، امید، آرزوی بزرگ، حسرت
( اسم ) ۱ - آرزو امل حسرت امید رجائ . ۲ - رنج . ۳ - پشیمانی دریغ .
یکی از خاور شناسان که باسلوب علمی در باب مصر و زندگانی مصریان تصنیفی کرده است

معنی کلمه ارمان در فرهنگ اسم ها

اسم: آرمان (پسر) (فارسی) (تلفظ: ārmān) (فارسی: آرمان) (انگلیسی: arman)
معنی: امید، آرزو، کمال مطلوب، مراد و خواسته، حسرت، تصوراتی که برای ساختن جنبه های گوناگون زندگیِ مطلوب در ذهن انسان هاست، آنچه باید باشد و به آن می اندیشیم، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار خسروپرویز پادشاه ساسانی

معنی کلمه ارمان در فرهنگستان زبان و ادب

آرمان
{ideal} [هنرهای تجسمی] ادراک هنری هنرمند که کامل تر از اثر هنری اوست و از اندیشۀ خود هنرمند سرچشمه گرفته است
{SimCom} [شنوایی شناسی] ← ارتباط هم زمان

معنی کلمه ارمان در دانشنامه عمومی

آرمان (روسیه). آرمان ( به لاتین: Arman ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در استان ماگادان واقع شده است.
معنی کلمه ارمان در فرهنگ معین

معنی کلمه ارمان در دانشنامه آزاد فارسی

آرمان. آرْمان (تبریز ۱۳۰۱ـ۱۳۵۹ش)
آرْمان
(نام اصلی: آرامایس هوسپیان) بازیگر سینما و تئاتر ایران، در دهۀ ۱۳۳۰ش. بازی او در سینما، معیاری برای قضاوت نقش آفرینی خوب به شمار می رفت. در همین دهه حضورش در فیلم های ساموئل خاچیکیان به نقش آدم های جنایت کار و مجرم (چهارراه حوادث) یا آدم های عادی (دختری از شیراز)، او را به محبوبیت رساند. از ۱۳۱۹ در تبریز و از ۱۳۲۶ در تهران به فعالیت در تئاتر پرداخت، و در نمایش نامه های ناموس، برای شرف، جنون، دیوانه، سارا، و گناهکاران بی گناه نقش آفرینی کرد. از فیلم های دیگر اوست: طوفان در شهر ما (۱۳۳۷)، جادۀ مرگ (۱۳۴۲)، ضربت (۱۳۴۴)، چشمه (۱۳۵۱)، سازش (۱۳۵۳)، و خیابانی ها (۱۳۵۷)؛ او فیلم عروس دریا (۱۳۴۴) را هم کارگردانی کرده است. فعالیت خود را در سینما با بازی در فیلم بازگشت (۱۳۳۲)، آغاز کرد.

معنی کلمه ارمان در ویکی واژه

محل وقوع جنگ‌بزرگ‌کیخسرو با تورانیان. ریگ ارمان حاکی از ناحیه ساحلی رود یا دریا می‌باشد. همه ریگ ارمان سر و دست و پای ..... زمین را همی دل بر آمد ز جای

جملاتی از کاربرد کلمه ارمان

نه امید آن کایچ بهتر شوی تو نه ارمان آن کم تو دل نگسلانی
که باری کسی را ز ایران سپاه بدی یارمان اندرین رزمگاه
از شنیدن خبر اعدام همکار ورزشکارمان نوید افکاری آشفته هستیم. در روزهای گذشته، کمیته بین‌المللی المپیک تمام حمایت خود را برای نجات جان نوید به کار بست. بسیار ناراحتیم که تلاش ما و جامعه ورزش هدف دلخواه خود را به همراه نداشت.در این لحظات بسیار سخت، با خانواده و دوستان نوید همدردی می‌کنیم.
کارونیا توسط موتورهای انبساط چهارگانه به پیش می‌رفت. کارمانیا دارای توربین‌های بخار بود و ثابت کرد که از بین این دو مقرون به صرفه تر است.
روز بعد نیروهای آلمانی حملات خود را شمال جبهه را گسترش دادند که نتیجه آن عقب‌نشینی مدافعان از ارمانتیر و اشغال منان (بلژیک) توسط آلمانی‌ها بود. انگلیسی‌ها تمام نیروهای باقی‌مانده‌شان در منطقه را برای دفاع از خطی که در امتداد رود لایه وجود داشت به خدمت گرفتند.
و دیگر که از شهر ارمان شدند به کینه سوی زابلستان شدند
چو هومان و چون بارمان دو سوار به جنگ اندرون همچو شیر شکار
زین کارمان برآر چو موی از میان ماست با ما چرا شدستی چون کارد با پنیر
... اکنون کارمان به جایی کشیده‌است که زیر سایه فلان خزنده نادان کمیته مرکزی حزب کمونیست بیگانه یا فلان پادوی سازمان امنیت آن خزیده‌ایم. ما که رهبری محمدرضا شاه را نپذیرفتیم، اکنون رهبرمان غلام یحیی دزد آدم‌کش بی سواد شده‌است…
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به لطفاً مراقب آملیا باش، ارماناس و امکانش هست؟ اشاره کرد.
اسکارمانیو ۸٫۰ کیلومترمربع مساحت و ۸۱۱ نفر جمعیت دارد و ۲۷۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
بر آن زخم بنهاد و بست استوار هم از کارماند و هم از کارزار
سپهرم به ترمذ شد و بارمان به کردار ناوک بجست از کمان
بیامد سوی میمنه بارمان سپاهی ز ترکان دنان و دمان
در حالی که استخوان یوغی در بیشتر خزندگان دیگر ضخیم و نوارمانند است، این استخوان در پرندگان نازک و قلمی است. تصور می‌شود که این امر باعث کاهش وزن جمجمه و تسهیل حرکت جمجمه شده‌است.
سراسر مرز استان با ترکیه و عراق از کوه‌های مرتفع دیوارمانندی از شمال به جنوب کشیده شده‌است که منبع چشمه‌های آب فراوان هستند.
یکراه تو سنگسارمان کن چون می دانی که بت پرستیم
خطای شواهد: خودتأییدشونده: چیزی که به ما القا شده وجود دارد، حتی اگر مثل آن وجود نداشته باشد، ما آن را در ذهن خود پر رنگ می‌کنیم؛ مثلاً دوستمان خصلت بدی دارد. به ما می‌گویند فلان کار را بکن تا خصلت بد دوستت با خصلت خوبی جایگزین شود. ما آن کار را می‌کنیم و اتفاقی در اخلاق دوستمان نمی‌افتد. اما ما آن خصلت خوب را در ذهنمان پررنگ می‌کنیم و فکر می‌کنیم کارمان جواب داده است.
آبشار پیران از آبشارهای استان کرمانشاه در شهرستان سرپل ذهاب قرار دارد. این آبشار حدود صد متر است. منطقه پیران در ۱۰ کیلومتری شمال شرق سرپل ذهاب قرار دارد و آبشار آن پس از باغات روستا و در دره‌ای عریض واقع شده است. به دلیل ارتفاع بلند و دیوارمانند صخره‌ها صعود از آبشار غیرممکن است.
چو کلباد و چون بارمان دلیر که بودی شکارش همه نره شیر