اوج
معنی کلمه اوج در لغت نامه دهخدا

اوج

معنی کلمه اوج در لغت نامه دهخدا

( آوج ) آوج. [ وَ ] ( اِخ ) آوه. نام محلی براه قزوین و همدان ، میان یولچی و سلطان بلاغ در 262500 گزی طهران ، و در آنجا پست خانه و تلگرافخانه هست.
اوج. [ اَ ] ( اِ ) علو. ( اقرب الموارد ). طرف بالای هر چیز. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). معرب اوک است که به معنی بلندی است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). بالا و بلندترین نقطه. ( ناظم الاطباء ) :
تو دانی که سالار توران سپاه
ز اوج فلک برفرازد کلاه.فردوسی.وزان تخت زرین به ایوان شدند
تو گویی که بر اوج کیوان شدند.فردوسی.بدو بر یکی قلعه چالاک بود
گذشته سرش زاوج افلاک بود.اسدی.تا چهره عقیق کند احمر از شعاع
بر اوج گنبد فلک اخضر آفتاب.خاقانی.بر آن اوج ، از چو ماگردی چه خیزد
که ابر آنجا رسد آبش بریزد.نظامی.اوج بلند است در او می پرم
باشد کز همت خود بر خورم.نظامی.- اوج پر ؛ به اوج پرنده. بلندپرواز که ببالاتر نقطه پرد :
گفت برگو تا کدامست آن هنر
گفت من آنگه که باشم اوج پر.مولوی.- اوج خرام ؛ بر اوج خرامنده. بلندپرواز :
چون بهمدوشی همت شده ام اوج خرام
چرخ را زیر قدم آبله پنداشته ام.طالب آملی ( آنندراج ).- اوج سای ؛ اوج ساینده ، که از بلندی به اوج ساید :
در آن سنگ بسته دژ اوج سای
عمارت گری کرد بسیار جای.نظامی ( شرفنامه چ دبیرسیاقی ص 323 ).وان تخت نشین که اوج سای است
خرد است ولی بزرگ رای است.نظامی.رجوع به اوج در اصطلاح نجومی شود.
- اوج گرفتن ؛ بالا گرفتن. بر شدن. بالا رفتن :
ذکر سماع صومعه داران عرش گشت
هر نغمه ای که اوج گرفت از زبان ما.طالب آملی ( آنندراج ). || بلندترین درجه کواکب باشد و آن ملاقات سطح محدب فلک باشد از افلاک سبعه سیاره و این معرب اوچ است و اوچ بضم اول و واو معدوله و سکون جیم فارسی لفظ هندی است. ( برهان ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). نقطه ایست ازفلک خارج مرکز که دورترین نقاط است از مرکز عالم و هریکی را از سبعه سیاره اوجی باشد و گاهی حضیض. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). اوج نزد علمای علم هیأت بر دو معنی اطلاق میشود یکی آنکه اوج عبارت از نقطه ای است مشترک بین محل تلاقی دو سطح محدب از دو فلک که یکی از آنها سطح خارج از مرکز فلک دیگری است که بفلک اوج نامیده میشود و دیگری سطح فلکی است که سطح خارج از مرکز در سطبری آن واقع است و بدین جهت بفلک اوج نامیده شده که دورتر از خارج از مرکز فلکی است که در سطبری آن واقع گردیده. برای تفصیل مطلب رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. اوج آفتاب بلندترین جای است که آفتاب بدو رسد از کره خویش زیراک آفتاب بر محیط ممثل خویش نرود ولکن بر محیط فلک دیگر اندر سطح ممثل گرد بر گرد زمین ، و مرکزش از مرکز ممثل بیرون آمده و این فلک را خارج المرکز خوانند و ناچاره بر محیط او دو نقطه باشد یکی بزمین نزدیکتر همه محیط و دیگر برابرش دورترین همه محیط از زمین پس این نقطه دور را بهندوی اوج خوانند ای بلندی و همچنان بیونانی افیجیون خوانند ای دورترین دوری و نقطه نزدیک را بیونانی افریجیون خوانند ای نزدیکترین دوری و بتازی حضیض خوانند ای فروترین جای ولکن بفلک بپیوندد و بگویند حضیض فلک اوج و نیز ناچاره اندرین فلک جایی است که دوری او از زمین بمیان بعد ابعد دورترین و میان بعد اقرب نزدیکترین است و نقصان او همچند زیادت اوست بر این و او را بعد اوسط خوانند ای میانه. ( التفهیم بیرونی ص 116 ). اینکه بیرونی کلمه اوج را کلمه هندی وبلندی میگیرد و خوارزمی آنرا معرب اوگ یا اوره و فارسی و خفاجی آنرا معرب اود و از هندی بمعنی بلندی میداند غلط است بلکه اوج از یونانی اَپ ُ دور و ژِ زمین. افیجیون مقابل حضیض افریجیون. ( یادداشت مؤلف ) :

معنی کلمه اوج در فرهنگ معین

( اَ ) [ معر. ] (اِ. ) ۱ - بلندی . ۲ - طرف بالای هر چیز. ۳ - بالاترین درجة ستاره . ۴ - بلندترین حد آواز.

معنی کلمه اوج در فرهنگ عمید

۱. بلندی، بالا، فراز.
۲. بلندترین نقطه.
۳. بالاترین درجه.
۴. (نجوم ) بلندترین درجۀ کوکب.
۵. (موسیقی ) بالاترین نقطۀ ارتفاع آواز.
۶. (موسیقی ) شعبه ای از گوشۀ عشاق.
۷. (موسیقی ) [قدیمی] از شعبه های بیست وچهارگانۀ موسیقی ایرانی.

معنی کلمه اوج در فرهنگ فارسی

( آوج ) نام محلی براه قزوین همدان
معرب اوگ یااوچ، بلندی، بالا، فراز، بلندترین نقطه، بالاترین درجه
( اسم ) ۱ - بلندی بالا فراز. ۲ - بلندترین نقطه اعلی درجه . ۳ - بلندترین درج. کوکب (مخصوصا خورشید ) مقابل حضیض . ۴ - بالاترین نقط. ارتفاع آواز. ۵ - شعبه ای از (عشاق ) ۶ - شعب. سیزدهم از شعب بیست و چهارگان. موسیقی ایرانی .

معنی کلمه اوج در فرهنگستان زبان و ادب

{peak} [علوم دارویی] بالاترین حدّ هر متغیر متـ . قله
{climax} [زیست شناسی، سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] [زیست شناسی] مرحلۀ نهایی یک توالی/ پی آیی که به تعادل و پایداری نسبی رسیده است [سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] لحظه ای که کنش نمایش به بالاترین حد خود می رسد و سرنوشت قهرمان داستان مشخص می شود متـ . نقط...
[نجوم] ← اوج خورشیدی
[نجوم] ← اوج زمینی

معنی کلمه اوج در دانشنامه عمومی

آوج. آوَج مرکز شهرستان آوج در استان قزوین است. این شهر در جاده قزوین_همدان و در ۱۱۰ کیلومتری شهر قزوین واقع شده است. شهر آوج به دلیل همجواری با پایتخت های دولت مادها، ایلخانان و صفویان، دارای تاریخی طولانی و قدیمی است. در دوره حکومت سلجوقیان که سنی مذهب بودند، آوج ( آوا ) به همراه ری و قم ۳ منطقه شیعه نشین بوده است.
این واژه در اوستایی آوچ ãvac ( آواز ) و در سنسکریت: اوه چی ávaci با همان معنی بوده است. [ نیازمند منبع]
جمعیت این شهر در سال ۱۳۹۵ برابر با ۵٬۱۴۲ نفر و ۱٬۶۲۱ خانوار بوده است. مردم این شهر از بومیان منطقه هستند و به زبان ترکی آذربایجانی سخن می گویند.
شهر آوج به علت تاریخ طولانی و طبیعت بکرش مکان های تاریخی و گردشگری بسیاری را در خود جای داده است .
دره تنگ و عمیق شاه دره در غرب آوج قرار دارد و آبشاری به همین نام در درون آن قرار گرفته است همچنین پل معلق شاه دره که دومین پل معلق ایران است بر روی این دره بکر و رنگارنگ قرار داد.
کاروانسرای شاه عباسی در وسط شهر آوج قرار دارد و وسعت تقریبی آن ۵۵×۵۸ متر می باشد و دارای طرح دو ایوانی است. شالوده کاروانسرا از سنگ های لاشه و قلوه سنگ بنا شده و روی آن آجرچینی شده است. کاروانسرا از داخل دارای دو ایوان و ۲۴ ایوانچه است و در پشت اکثر آن ها، حجره ها واقع شده اند که چهار عدد از آن ها به شترخان کاروانسرا راه دارند. شترخان به صورت راهرویی طویل با پوشش طاق و تَویزه است و زیر هر طاق نمای آن سکویی جهت باراندازی قرار دارد.
این کاروانسرا از جمله منزلگاه هایی است که در مسیرهای اصلی کشور و به دستور شاه عباس صفوی بنا شده و در سال ۱۰۴۰ هجری قمری در زمان پادشاهی شاه صفی به پایان رسیده است. متأسفانه این بنا در زلزله تیر ماه سال ۱۳۸۰ خورشیدی آسیب های جدی دید.
اوج (فیلم ۲۰۱۴). اوج ( به انگلیسی: Aloft ) فیلمی در ژانر درام محصول سال ۲۰۱۴ و به نویسندگی و کارگردانی کلاودیا یوسا است. در این فیلم بازیگرانی همچون جنیفر کانلی، کیلین مورفی، ملانی لوران، پیتر مک رابی، ایان تریسی، اونا چاپلین ایفای نقش کرده اند.
اوج (فیلم ۲۰۲۱). اوج ( به انگلیسی: Apex ) یک فیلم اکشن و علمی تخیلی آمریکایی محصول سال ۲۰۲۱ به کارگردانی ادوارد جان دریک با بازی بروس ویلیس و نیال مک دوناف است.
• بروس ویلیس
• نیال مک دوناف
• کوری ویلیام لارج
• نلس لانارسون
• مگان پتا هیل
• آدام هوئل پاتر
• جو مونرو
• الکسا سریع
فیلم در بریتیش کلمبیا فیلمبرداری شده است.
سرانجام فیلمبرداری در نوامبر ۲۰۲۰ به پایان رسید.
معنی کلمه اوج در فرهنگ معین
معنی کلمه اوج در فرهنگ عمید
معنی کلمه اوج در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اوج در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه اوج در دانشنامه عمومی

معنی کلمه اوج در دانشنامه آزاد فارسی

اُوج
در موسیقی بالاترین نقطۀ ارتفاع آواز و صوت موسیقایی را می گویند. همچنین نام گوشه ای در ردیف موسیقی ایران و نیز شعبۀ سیزدهم از ۲۴ شعبۀ موسیقی قدیم است. اوج مُعَرّبِ اوگ یا اوچ، مقابل حضیض، بالاترین درجه در بلندی است. اوج و حضیض نام گوشه ای در دستگاه شور و شبیه به عُزّال است. هر آهنگ دارای اوجی است که در آن سیر ملودی به بالاترین حَدِّ خود می رسد و پس از آن فرود می آید. اوجِ شور عُزّال و حسینی، اوجِ چهارگاه مغلوب، که پس از مخالف نواخته می شود، اوجِ ماهور عَراق و راک، اوجِ همایون و اصفهان و دشتی و کرد بیات عشاق، اوجِ ابوعطا حجاز، اوجِ نوا نَهُفْتْ، اوجِ افشاری عراق یا حتی اشاره به نهفت؛ افشاری از یک سو به نوا شبیه است و از سوی دیگر به سه گاه، اوج بیات ترک شکسته، و اوج سه گاه مخالف و سپس مغلوب است. در سه گاه و چهارگاه حتی پس از مخالف اگر به مغلوب وارد نشوند همان مخالف حکم اوج را خواهد داشت. در اغلب آوازها به جز چهارگاه و سه گاه، از اوج به منزلۀ پُلی برای ورود به آوازها یا دستگاه ها و مایه های دیگر نیز می توان استفاده کرد. مثلاً از اوج اصفهان یا همایون می توان وارد شور شد یا از اوجِ افشاری (عراق) می توان به بیات ترک داخل شد؛ همچنین از اوج ماهور (عراق یا راک) می توان به اصفهانِ همان مایه یا همایون پنجمِ بالاتر مرکّب نوازی کرد.

معنی کلمه اوج در ویکی واژه

بلندی.
طرف بالای هر چیز.
بالاترین درجة ستاره.
بلندترین حد آواز.

جملاتی از کاربرد کلمه اوج

نماند لعنت اوجاودانه دو روزی لعنتی اندر زمانه
آسم شکننده نوعی آسم است که با حملات مکرر و شدید قابل تشخیص است. آسم شکننده نوع ۱ یک بیماری است که علیرغم مصرف داروی شدید، تنوع وسیعی در اوج جریان دارد. آسم شکننده نوع ۲، آسم به خوبی کنترل شده با پس‌زمینه با تشدید شدید ناگهانی است.
مرا بچرخ برافراشت بردباری، سر تو گه باوج سمائی و گاه در بن چاه
نی غلط گفتم، کفش خورشید اوج رفعتست نیزه زرین بود خط شعاع آفتاب
غبار صحن و سرای تو اوج هفت اورنگ شکنج زلف سخای تو موج دریا بار
هست ازان معشر بلند آیین که گذشتند ز اوج علیین
در بخش بعدی این آلبوم، یک تصنیف قدیمی با مقدمه‌ای از فرامرز پایور اجرا شده‌است. این تصنیف با شعر «باشد از لعل تو یک بوسه تمنای دلم» آغاز شده و با فرود به فاصلهٔ پنجم آواز بیات اصفهان (اوج)، شنونده را آمادهٔ شنیدن ضربی عشاق می‌کند.
روز و شب یکشنبه در بیروت اعتراضات به اوج خود رسید، هزاران نفر در جلوی ساختمان مجلس تجمع کرده و دست به اعتراض زدند. در اولین شب فراخوان به اعتراضات در هفته خشم نزدیک به ۳۷۷ نفر زخمی شده، تعدادی به بیمارستان منتقل شدند و تعدادی هم به‌صورت سرپایی درمان شدند. این اعتراضات همراه بود با شعارهایی برای خروج همه سیاستمداران کنونی از ساختار سیاسی مانند «مردم سقوط نظام را می‌خواهند» و «همه یعنی همه» بود. در این درگیری‌ها نیروهای پلیس و امنیتی با آبپاش و فشار قوی آب و شلیک گاز اشک‌آور و گلوله پلاستیکی سعی در متفرق کردن مردم داشتند و معترضان با پوشاندن صورت خود به سمت آن‌ها سنگ پرتاب می‌کردند.
استفاده گسترده از اعدام‌های فراقضایی در افغانستان در زمان جمهوری دموکراتیک افغانستان آغاز شد و در زمان جنگ‌های داخلی به اوج خود رسید. اگرچه حتی پس از سقوط طالبان دیدبان حقوق بشر دولت حامد کرزی را محکوم به قتل، شکنجه و تجاوز جنسی کرد.
او زمانیکه از مال دنیا جز یک عینک و قلم و عصا چیز دیگری نداشت در اوج فقر حوالی ساعت
وی در سال ۱۹۵۹ با می‌چیکو ازداوج کرد که حاصل این ازداوج ۳ فرزند می باشد.
به هرجا بود اوجی، پا نهادم قدم بر عالم بالا نهادم
تا لوای دولتت را نگذراند از اوج عرش اهل معنی را نشد معلوم شان آفتاب
امپراتوری اسپانیا در اوج گسترش خود بر سرزمین‌های وسیعی واقع در قارهٔ آمریکا از آمریکای شمالی، آمریکای مرکزی تا آمریکا جنوبی و نیز مناطقی از آفریقا و جزایر فیلیپین در آسیای شرقی حکمرانی می‌کرد.
در طول چهار قرن پس از سقوط ساسانیان، ایرانیان به تدریج به اسلام گرویدند و بر پایهٔ اعتقادات تازه خود فرهنگی جهانی را شکل دادند که حاصل تلاقی سنت‌های گوناگون بود؛ هنر و معماری اوج گرفت و با ظهور دانشمندان ایرانی مسلمانی همچون: ابن سینا، فارابی، خوارزمی، جابر بن حیان و بعدها خواجه نصیرالدین طوسی، علومی مانند پزشکی، شیمی، ریاضیات و نجوم پیشرفت‌های چشمگیری کرد و زبان فارسی با جذب واژگاه عربی گسترش بی‌نظیر یافت.
از طرف دیگر، دربار امپراتوری تهدیدی معتبر برای حکومت نظامی نبود. عدم موفقیت تجدید حیات کن‌مو ‏، دربار را ضعیف و مطیع کرده بود، وضعیتی که آشیکاگا تاکائوجی آن را تقویت کرد. اقتدار دایمیوی محلی از زمان کاماکورا بسیار گسترش یافت. شوگوهای (فرمانداران) منصوب شوگون علاوه بر مسئولیت‌های نظامی و پلیسی، اکنون قدرت عدالت، اقتصادی و مالیاتی فرماندهان محلی امپراتوری نیز کم شده بود، در حالی که دارایی‌های دولت در هر استان به سرعت در اختیار دارایی‌های شخصی دایمیوها یا ملازمان آنها قرار می‌گرفت. از دست دادن نفوذ سیاسی و پایگاه اقتصادی تحت حاکمیت شوگان سوم، آشیکاگا یوشیمیتسو به اوج خود رسید.
با پر خود لحظه ای یا ساعتی اوج می گیرد بقدر قامتی
بر اوج رفعتی هرگاه اختر در گذر بینی دعا بهر دوام دولت صاحبقرانی کن
اوجان غربی | شبلی | قوری‌گل | مهران‌رود جنوبی | مهران‌رود مرکزی
در مصر اگر تو چاه زنخدان بیاوری از اوج تخت یوسف مصری فتد به چاه