معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 130
- حبق
- تاکستان
- خرقان
- جدانی
- تقلید
- بیان کردن
- بیرون
- نسج
- ناری
- عصمت
- تنیدن
- خودتان
- نزاده
- زادن
- پراشیده
- دمیده
- تازه خط
- پاشیدن
- حذو
- تان
- هجده
- پیشرفت کردن
- ناپیوسته
- خلاء
- پرتوی
- جنیب
- تخفیفه
- محموم
- صبار
- حباله
- بیوه
- رشدی
- نخ تاب
- دوک
- بیوهزن
- پل دختر
- گراب
- واصی
- هاسلر
- گرائیده
- چخماقی
- گراوند
- ناتی
- ناشکفته
- چرائی
- نصیریه
- نصیری
- چهارسوق
- رادیواکتیویته
- نوعی
- یک به یک
- نابسامانی
- نازعات
- وعاظ
- محمد ابراهیم
- کارکر
- چرخاننده
- چرخ گردان
- نهفت
- ماه به ماه
- کارخانجات
- گردش خون
- گرد بر گرد
- نشستگاه
- نشستنگاه
- کمدی
- گرجی محله
- هاتان
- لافونتن
- گارو
- هارلم
- گتو
- ژرژ
- کارلس
- مخمصه
- گیر کردن
- یفر
- کسیر
- یک دم
- چار دیوار
- نفخت
- نوشاب
- کار بزرگ
- خرپشته
- چاه دلو
- یمر
- پاک زن
- یوحی
- کوته بین
- چارم
- گنجانیده
- چراغ چشم
- پوست کن
- ناسل
- کاررا
- وجز
- کملی
- مجرور
- گرگسار
- پاک شده
- نوش باد
- واقعات
- کنترلر
- هر یکی
- گشاده رو
- ژگون
- کاتن
- صمدیت
- ورث
- ناخن پیرای
- پر هوس
- ناخنه دار
- پریشان حالی
- پرسم
- ناران
- نارسته
- چارجو
- چات
- چارطاق
- نازناز
- ناسفتن
- یسوی
- گچ بر
- چشان
- ناشتاب
- یار جان
- گالا
- گنج بخش
- نافرخ
- کشتمند
- پس و پیش
- ناسم
- نان ده
- هاق
- گاوه
- گشسب
- پریشان روزگار
- کابت
- گره بر
- کاولی
- ساوه شاه
- کامور
- نجیبه
- نتفه
- گربزی
- چین خوردگی
- چرا کردن
- زاری کنان
- یاری دهنده
- گاستر
- کاشی معرق
- یذکر
- کارشکنی
- کاراکاس
- نظیره
- کوته نظر
- ورگه
- کابو
- هتک حرمت
- ینگی امام
- پالن
- نوکار
- ژنگار
- نهان دان
- ساخالین
- پف کرده
- نکوهنده
- هامل
- هاریس
- یانون
- هپی
- هژده
- گائل
- وپرش
- هرار
- کار خیر
- پاوه
- گنج خانه
- مال بخش
- هراکلیوس
- هرمز دوم
- هرودت
- پاک یزدان
- چار زبان
- هفت طارم
- گاو و ماهی
- یستوی
- هم پایه
- هم عقیده
- هم قسم
- کارد تیز
- هم کیش
- هم تراز
- هم نشینی
- کار کنی
- هم سوگند
- گوی بازی
- هم کلاس
- هم زور
- گندمیان