نزاده

معنی کلمه نزاده در لغت نامه دهخدا

نزاده. [ ن َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نازائیده. نزائیده. || که زائیده نشده است. لم یولد.

معنی کلمه نزاده در فرهنگ فارسی

نازائیده یا که زاییده نشده است .

جملاتی از کاربرد کلمه نزاده

اولین اثر شیروانزاده بنام «حریق در کارگاه نفت» در سال ۱۸۸۳ در نشریه «مشاک» بچاپ رسید. در همین هنگام به تفلیس رفت و در آنجا بیشتر بنوشتن و خلق آثار هنری و ادبی پرداخت و دومین داستان خود را به نام «از دفتر خاطرات یک کارمند» منتشر کرد و شهرت فراوانی پیدا کرد.
از نوع بشر چون بشرت دیده ندیده از جنس پری چون تو پریزاد نزاده
کسروی از راه مغازه‌ای که از آن کتاب می‌خرید با چند تن از آزادی‌خواهان آشناشد که یکی از آنان خیابانی بود که پس از بسته شدن مجلس به قفقاز و از آن‌جا به تبریز آمده‌بود و اینچنین میان ایشان دوستی پدید آمد. همچنین با رضا سلطانزاده آشناشد که این دوستی پایداری بود و تا سال‌های واپسین زندگی کسروی نیز برپابود.
ایزد همه جود و هنر اندر تو نهاده ست کز مادر همچون تو هنرمند نزاده ست
بسا برادرا که مادرت ایشان را نزاده است. بسا که سکوت پاسخ بود. بسا سرزنش شده ای که بیگناه باشد. چشم جوانمرد، خبر از زبانش دهد، با توکل زانوی اشتر ببند.
به حسن مادر گیتی نزاده همچو توئی به عشق دیده دوران ندیده همچومنی
بشر نزاده چنین ماه روی غالیه موی چگونه باورم آیدکه زادهٔ بشری
۳۶- در همان سال و در بازی برگشت در روزی که بیش از ۲۵ هزار نفر پرجمعیت‌ترین دیدار تاریخ دو تیم را رقم زده بودند به تساوی یک بر یک رسیدند. حسین شنانی بازهم برای ملوان گلزنی کرد و میلاد قربانزاده تک گل رشتی‌ها را به ثمر رساند. مربی ملوان در دوبازی رفت و برگشت محمد مایلی کهن بود و نظرمحمدی سرمربی سپیدرود بود.
اسماخان سلطان در سال ۱۵۴۵ به عنوان دومین دختر شاهزاده سلیم و نوربانو سلطان به دنیا آمد. وی در سال ۱۵۶۲ به فرمان سلیمان یکم با داماد سوکلو محمد پاشا وزیر اعظم عثمانی ازدواج کرد. او از این ازدواج صاحب چند فرزند به نام‌های سلطانزاده ابراهیم خان و گلرخ خانم سلطان شد.
تئاتر ارمنی ایران در اواخر سده نوزدهم تولد یافت. در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ همین سده در تبریز، تهران و جلفای نو نخستین نمایش‌های مدرسه‌ای ارائه گردید. پس از چندی تئاتر از حیطه مدارس بیرون آمده در انجمن‌ها و گروه‌های نمایشی تبلور یافت. در سال ۱۸۸۱ میلادی (انجمن دوستداران تئاتر ارمنی) در تهران تشکیل شد و آثاری از گابریل سوندوکیان نمایش‌نامه‌نویس بزرگ و آلکساندر شیروانزاده نویسنده توانای ارمنی و دیگران توسط آن به نمایش درآمد.
هنوز ایشان ز مادرْشان نزاده، نَه تخمِ هر دو در بوم اوفتاده،
ای ز آباء و امهات وجود چون تو هرگز نزاده یک فرزند
حسن گفت: بسا برادری که ویرا مادرت نزاده است.
وز حق جز از حق نزاده‌است و نزاید وین قاعده زی عقل درست است و مقرر
مطابق نوشته‌های عباس علیجانزاده آرانی، این شهر از دو بخش مجزا و همجوار آران و بیدگل با فاصله کوچه‌ای تنگ تشکیل شده بود که در اسفند ۱۳۴۴ دیوارها فرو ریخت و هر دو بخش یکی شدند و شهر آران و بیدگل به‌وجود آمد.
زهی نزاده چنو مکرمی در این ایام خهی ندیده ترا دیده سپهر بدل