گشاده رو

معنی کلمه گشاده رو در لغت نامه دهخدا

گشاده رو. [ گ ُ دَ / دِ ] ص مرکب ) روباز مقابل روبسته. چهره روپوش نگرفته. بی حجاب :
خوبرویان گشاده رو باشند
تو که روبسته ای مگر زشتی ؟سعدی.اما در خلوت با خاصان گشاده رو و خوشخو آمیزگار اولیتر. ( گلستان ). || خوشگل. مقبول. زیبا :
زآن روی که بس گشاده روی است
مویم چو زبان ، زبان چو موی است.نظامی.

معنی کلمه گشاده رو در فرهنگ عمید

۱. [مجاز] خوش رو، خندان.
۲. [مقابلِ روبسته] [قدیمی] بی حجاب.

معنی کلمه گشاده رو در فرهنگ فارسی

۱ - آنکه چهره اش باز باشد بی حجاب مقابل رو بسته . ۲ - زیبا جمیل .

جملاتی از کاربرد کلمه گشاده رو

از خلق خوش توان شد در چشم خلق شیرین صبح گشاده رو را انجم زر نثارست
صبح گشاده رو در دولتسرای ماست چرخ کبود، خانه چینی نمای ماست
زخم گشاده رو به بغل تیغ را کشید آغوش رغبتی تو هم ای بی جگر گشا
چون کعبه خوش است دل که سالی ده روز گشاده رو نباشد