کوته بین

معنی کلمه کوته بین در لغت نامه دهخدا

کوته بین. [ ت َه ْ ] ( نف مرکب ) کوتاه بین. ( فرهنگ فارسی معین ). اندک بین. خردک نگرش. کوتاه نظر. کم بین. خرده نگرش. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
نه بلند است به صورت که تو معلوم کنی
که بلند از نظر مردم کوته بین است.سعدی.و رجوع به کوتاه بین شود.

معنی کلمه کوته بین در فرهنگ عمید

= کوتاه بین

معنی کلمه کوته بین در فرهنگ فارسی

( صفت ) تنگ نظر تنگ چشم : زلف جانان را چه نسبت با حیات جاودان ? حیف باشد این قدر کوتاه بین باشد کسی . ( صائب )

جملاتی از کاربرد کلمه کوته بین

و بر شیخ بهر چ از قول و فعل و حال و صفت او بیند اعتراض نکند و تسلیم تصرفات ظاهر و باطن او باشد و در معاملات و احوال شیخ بنظر ارادت نگرد بنظر عقل کوته بین تصرف نکند که شرط بزرگترین تسلیم ولایت شیخ بودن است چنانک در صورت بیضه و مرغ نموده آمده است.
پرده خواب شود دیده کوته بین را از گرانجانی اگر برگ سفر جمع کنم
عقل کوته بین ز بیم حشر می لرزد به خود عشق در بیداری این خواب پریشان دیده است
گنج اگر خواهی که یابی ابتدا با رنج ساز چون مکان اندر جهان شد دیده کوته بین مکن
سیدا از بس که فکر ما بلند افتاده است پیش پای خود نبیند خصم کوته بین ما
وصف آن حسن درازست و من کوته بین بمعانی نرسیدم ز تماشای صور
چشم کوته بین به غور کار نتواند رسید ورنه هر شبنم محیط بیکران دیگرست
ز نقش خود نتواند گذشت کوته بین اگر به کعبه رود بت پرست، در دیرست
چه نعمتی است که این دیده های کوته بین ز حسن عاقبت انتظار بیخبرند
پرده بردار ز پیش نظر کوته بین مگر از عاقبت خویش خبردار شوی