یاری دهنده
معنی کلمه یاری دهنده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه یاری دهنده
بَلِ اللَّهُ مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النَّاصِرِینَ نه، نه، با کافران موالات مگیرید و از ایشان یاری مجوئید که یاری دهنده شما و مولای شما اللَّه است! بهتر یاری دهندگان، و به آرنده دوستان، و کم آرنده دشمنان.
جامعهای که در بخشهای کهنتر اوستا توصیف شده است هم میتواند در رابطه با محل زندگی زرتشت یاری دهنده باشد. در گاتاها یک مرتبه از «خانمانها و روستاها»[پ] سخن به میان آمده است اما هیچ اشارهای به شهرها، معابد و کانالها نشده است. این از جمله دلایلی است که از احتمال زندگی زرتشت در تمدن آمودریا و سیستان میکاهد. باستانشناسان تاکنون موفق نشدهاند در تمدن یاز در شمال شرقی ایران هیچ گور یا گورستانی پیدا کنند که این میتواند آن تمدن را به جامعهای که در اوستا توصیف شده است نزدیک سازد و همین موضوع تمدن یاز را به یکی از محتملترین گزینهها برای خاستگاه مزدیسنا، یا حداقل ایرانیان شرقی، تبدیل کرده است.
وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ و ایشان را بر اللَّه یاری ندهند، چنانک ایشان را شفیع نیست روز رستخیز ایشان را یاری دهنده نیست.
تروجان نیز ممکن است به عنوان یک برنامه افزودنی مرورگر اجرا شود , یک شئ یاری دهنده مرورگر در مورد اینترنت اکسپلورر میتواند افزونههای غیر امن را بلوکه کند یا کاربر را از وجود انان آگاه کند .
وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ این هدی بمعنی معونت است، میگوید اللَّه ظالمان را یاری دهنده نیست اما مؤمنانرا یاری دهد و نصرت کند، چنانک خود گفت کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ
اگر آدمی را عمر نوح دهند و جمله روزگار عمر خود در شکر این نعمت و این کرامت بسر آرد که رب العزة در حق وی میفرماید: نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ عمرش برسد و هرگز بشکر این نعمت و شناخت این کرامت نرسد که میفرماید جلّ جلاله: ما دوست شماایم و یار مهربان شماایم و یاری دهنده شماایم هم در دنیا و هم در عقبی، در دنیا اندیشه کن که حق جل جلاله از بهر تو جواب فرشتگان چون داد آن گه که گفتند: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها، اللَّه نفرمود که ایشان فساد نکنند لکن فرمود: إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ شما را برا اسرار الهیّت ما اطلاع نیست و بر الطاف ربوبیّت ما با آدمیان وقوف نیست.
فرود از اللَّه هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ شما را امروز بکار آیند، یاری دهنده أَوْ یَنْتَصِرُونَ (۹۳) یا خود با ما تازید.
اقبال بود همنفس و بخت گشته یار یاری دهنده طالع فیروز گشته بود